برای مخاطبان کتابخوان حتما نام کتاب مردی به نام اوه آشناست، این رمان موفق نوشته شده توسط نویسنده جوان سوئدی کارل فردریک بکمن است. این کتاب با فروش 600 هزار نسخه در سال اول چاپ خود، موفقیت بی نظیری را کسب کرد، تا جایی که فیلمی به همین نام نیز در سال 2016 در سینماهای جهان اکران شد و حتی به عنوان فیلم نیز موفق ظاهر شد . جالب است بدانید که فیلم این کتاب، در بخش فیلم خارجی زبانِ هشتاد و نهمین مراسم اسکار، این جایزه را به فیلم فروشنده، ساخته ی کارگردان ایرانی اصغر فرهادی واگذار کرد. ولی ما در این متن قصد بررسی کتاب مردی به نام اوه را داریم، برای علاقهمندانی که می خواهند بدانند که این همه سر و صدا برای چیست، ما پیشنهاد می کنیم که تا آخر این متن همراهمان باشید.
نویسنده ی کتاب مردی به نام اوه، نویسنده ی معروفی نبود. بکمن متولد شده در دوم ژانویه سال 1981، اکنون 37 سال دارد. اندک شهرت او مربوط به وبلاگ نویسی و مقاله هایی که برای روزنامه های مختلف می نوشت می شد. او با مجله مترو نیز همکاری می کرد و کتاب مردی به نام اوه را نوشت، موفقیت باورنکردنی این کتاب حتی خود او را هم غافل گیر کرد. بکمن چند کتاب دیگر نیز دارد از جمله تمام آنچه پسر کوچولویم باید در مورد دنیا بداند، مادر بزرگ سلام رساند و گفت متأسف است، بریت ماری اینجا بود، شهر خرس و ... شاید برای شما جالب باشد همسر بکمن ایرانی است و او با همسر و دو فرزندش در سوئد زندگی می کند.
این رمان داستانی است تراژیک، کمدی و عاشقانه از مردی به نام اوه، که دارای رابطه ای خاص و محبت آمیز با همسر خود سونیا بود ولی متاسفانه او را از دست می دهد. اوه 59 سال دارد و با اخلاق بدش دیگران را از خود می راند، از کار خود به دلیل کهولت سن اخراج می شود و همه ی حوادث بد اتفاق افتاده در طول زندگیش، باعث می شود که او تصمیم به خودکشی بگیرد تا زودتر به همسرش سونیا در آن دنیا ملحق شود. اما هرگاه که می خواهد تصمیم خود را عملی کند، فردی بدون انگیزه قبلی مانع او می شود و ...
این خلاصه ی کوتاهی از کتاب مردی به نام اوه است. شاید این خلاصهی کوتاه تا الان شما را مشتاق به خرید این کتاب کرده باشد، برای این که شما بیشتر در تصمیم خود مصمم شوید به بررسی این کتاب می پردازیم.
خواننده از همان صفحه های اول کتاب عاشق شخصیت اوه می شود. شاید اوه ما را به یاد پیرمرد بداخلاق و دمدمی مزاج درون خودمان بیاندازد. مردی که سال های زیادی از عمرش را با سخت کوشی و پایبند بودن به قوانین سنتی و دوست داشتن همسرش گذرانده، چه چیزی می شود که همه چیزهایی که در زندگیش ارزشمند بودند از دست رفته می بیند ؟ روایت عشق اوه و سونیا، همچنین مشکلاتی که اوه پس از مرگ همسرش با آن مواجه می شود، انتظار یک کتاب کاملا غمگین به ما می دهد. ولی بکمن با قلم منتقد و ماهر خود به مشکلات اوه در مقابل روبرویی با نسل جدید نیز می پردازد و طنز را وارد داستان می کند.
همچنین به نظر می رسد زندگی بکمن کاملا با ایرانی ها پیوند خورده است! شخصیت دوم کتاب مردی به نام اوه، زنی ایرانی است که با خوش قلبی و مهربانی خود به اوه داستان بسیار کمک می کند. دیدار اول اوه و پروانه که زنی باردار و ایرانیست زمانی است که ماشین او و شوهر خنگش به صندوق پستی او برخورد می کند و این آغاز ماجراهای این دو است. شاید علاقه او به ایرانی ها باعث شد که او از این که فیلم فروشنده جایزه را از فیلمی که از روی کتاب مردی به نام اوه ساخته شده گرفت، زیاد ناراحت نشود.
دیالوگ های به کار رفته در کتاب، طوری که بکمن یا شاید اوه دنیا را می بیند داستان را بسیار جذاب می کند. کتاب مردی به نام اوه به گونه ای است که شما خود را پس از خواندن چند سطراز تعبیرات بکمن در حال تکان دادن سر خود به نشانه ی تأیید یا لبخند زدن میابید.
اوه مردی به شدت سنتی است و اعتقاد دارد که فقط احمق ها به کامپیوتر اعتماد می کنند. تلاش اوه برای مخالفت با تکنولوژی و تقابل میان نوگرایی و کهن سالی چیزی است که به این کتاب رگه های طنز داده است . کتاب مردی به نام اوه، برای کسانی که می خواهند قبل از خواب با خواندن کتابی فاقد لغات و مفاهیم پیچیده، کمی از دنیای پر اضطراب اطراف خود فاصله بگیرند و لبخندی بزنند بهترین گزینه است.
از جمله افتخارات کسب شده توسط این کتاب می توان به جایزه پرفروش ترین کتاب سال سوئد، از پرفروش ترین کتاب های آمازون در سال 2016 و رتبه یک نیویورک تایمز اشاره کرد.
کتاب مردی به نام اوه تاکنون به بیش از 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده که در نوبه ی خود شگفت انگیز است. ترجمه های مختلفی از این رمان شده و در بازار ایران موجود است. این کتاب ابتدا توسط فرناز تیمورازف ترجمه شد و در نشر نون به چاپ رسید. در سال 1395 این بار به دست حسین تهرانی ترجمه شد و نشر چشمه آن را به چاپ رساند. در سال 96 ترجمه ی دیگری از این کتاب نیز در دسترس قرار گرفت. به قلم اسدالله حقانی و نشر شده توسط انتشارات آتیسا.
علاقه مندان برای پیدا کردن کتاب مردی به نام اوه با هیچ سختی ای روبرو نیستند. کمتر کتاب فروشی است که این رمان را در ویترین خود نداشته باشد. بکمن با خدمت بزرگ خود به جهان ادبیات، ما را برای دیگر آثار خود نیز مشتاق می کند ولی آیا می تواند اثر دیگری خلق کند که موفقیت آن به این کتاب برسد؟ کتابخوانان جهان امیدوارند.
کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین یکی از محبوبترین کتابها در ایران و جهان است که در کشور ما، از چاپ شصتم گذشته و محبوبیت زیادی پیدا کرده است. کتاب چهار اثر از جمله آثاری است که همیشه به یادگار میماند و هیچگاه قدیمی و تکراری نمیشود. همانطور که از نام این اثر پیداست، این کتاب مجموعهای از چهار نوشتهی اسکاول شین با نامهای «بازی زندگی و راه این بازی، کلام تو عصای معجزهگر توست، در مخفی توفیق، نفوذ کلام» است.
فلورانس اسکاول شین متولد 24 سپتامبر 1871 در یک خانوادهی فیلادلفیایی است. فلورانس اسکاول شین از جمله بانوان هنرمند و پرآوازهی زمان خویش بود و در تصویرگری کتاب، سخنرانی و نقاشی، نامی پرآوازه داشت. فلورانس اسکاول شین یک متافیزیسین بود و هزاران نفر را در رسیدن به موفقیت و رفع و رجوع مشکلاتشان یاری کرد. او در نیمهی عمر خود به فرقهی تفکر نو پیوست و کتابهایی در حمایت از این فرقه و تفکر آن نوشت.
فلورانس اسکاول شین در طول سالیان متمادی دانش الهی تدریس میکرد و از این طریق، روحیهی مردمان را از معنویات و دانش مثبت انباشته مینمود. طبع شوخ، ساده و بیتکلفی داشت و هیچگاه خود واقعی خود را گم نمیکرد؛ همین ویژگی باعث شده بود تا دانش آموزان فلورانس به سادگی و سهولت، معنویات را از او فراگیرند و دچار تزلزل نشوند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که فلورانس اسکاول شین را به یک شخصیت محبوب و معنوی تبدیل کرده بود، سبک سخنرانی و آموزش وی بود. او هیچگاه از اصطلاحات سخت و فنی برای رساندن سطح دانش خود به مخاطبانش استفاده نکرد و همیشه سعی داشت تا با زبانی ساده و عامیانه، منظور خود را به مخاطبان برساند.
همانطور که گفته شد، کتاب چهار اثر درواقع کتابی حاوی مطالب 4 کتاب از فلورانس اسکاول شین است. اولین کتاب با نام «بازی زندگی و راه این بازی» یک کتاب اعجاز انگیز است. این کتاب به شما کمک میکند تا قدرت عجیب مغز خود را شناخته و از آن استفاده بهینه کنید و به موفقیت زیادی برسید. مطالب این کتاب آنقدر جامع و کامل هستند که حتی در زمینهی سلامت، ورزش، زندگی زنانشویی و تحصیل، شما را به موفقیت میرسانند.
نام کتاب دوم «کلام تو عصای مجزهگر توست» است. این کتاب حول محور قدرت کلام در ارتباطات و رسیدن به موفقیت نوشته شده است. مطالبی که در این کتاب نوشته شدهاند، به شما کمک خواهند کرد تا قدرت کلام خود را افزایش داده و استعداد کلامیتان را کشف کنید و از آن در جهت رسیدن به موفقیت استفاده کنید.
ترجمهی این کتاب که بیش از 1000 بار در ایران چاپ شده و از سری کتابهای محبوب در ایران است.
نام کتاب سوم «درِ مخفیِ توفیق» است. این کتاب نیز از دو عنوان قبلی عقب نمانده و مخاطبان زیادی دارد. کتابی که فلورانس اسکاول شین آن را در کمال سادگی نوشته و ما را به افزایش اعتماد به نفس و حس کنجکاوی فرا میخواند. در این کتاب به خوبی رازهای موفقیت و شکست بیان شده است. در مخفی توفیق ما را در رسیدن به شهامت و اعتماد به نفس واقعی یاری میکند و باعث میشود تا خودمان ار پس کارهایمان بر بیاییم و دلیل موفقیت و شکست خود را به آسانی پیدا کنیم.
کتاب چهارم «نفوذ کلام» است. این کتاب نیز همانند اثر «کلام تو عضای معجزهگر توست» به اهمیت کلام و سخن اشاره دارد. کتابی که شما را در رسیدن به کاریزمای کلامی یاری میکند و موفقیت زیادی را از طریق ارتباطات برایتان رقم میزند. مطالعهی این کتاب به کسانی که خواهان افزایش اعتماد به نفس و کاریزما در کلام و ارتباطات خود دارند، توصیه میشود.
کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین این چهار کتاب را به یک مجموعه تبدیل کرده است. مجموعهای که شامل مطالب ارزشمند و سادهای است که شما را از هر لحاظ به موفقیت نزدیک و نزدیکتر میکند. تاکنون دهها میلیون نفر از مطالعه کتاب چهار اثر نکات مهم و مناسبی آموختهاند و به موفقیت خوبی رسیدهاند.
از آنجایی که فلورانس اسکاول شین، شخصی ساده و بیتکلف بود، محتوای کتاب چهار اثر نیز از سادگی خاصی بهره میبرند؛ به گونهای که حتی با یک بار مطالعهی این کتاب، مطالب آن در ذهن شما جای خواهد گرفت. البته این سادگی به گونهای اجرا شده که بار علمی کتاب حفظ شود. درواقع اگر بخواهیم کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین را از لحاظ محتوا بررسی کنیم خواهیم گفت: این کتاب حاوی مطالب عمیقی است که در کمال سادگی نوشته شدهاند و فهم آن بسیار آسان است.
مرجعیت و کلی بودن یک کتاب در صورتی که هدفمند اجرا شده باشد، یکی از مهمترین مشخصههای یک کتاب ارزشمند و پرفروش است. کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین نیز از این ویژگی برخوردار است. مطالب این کتاب آنقدر مرجع و هدفمند نوشته شدهاند که پیر و جوان از هر قشر جامعه میتوانند از آن استفاده کنند.
خانم فلورانس اسکاول شین در یکی ار خانوادههای قدیمی فیلادلفیایی در کامدون نیوجرسی به دنیا آمد. سالیان متمادی در مقام هنرمند (نقاش)، مشاور امور، متافیزیسین و خطیب، نامی بلند آوازه داشت. وی سالیان بسیار در نیویورک به تدریس علوم مابعدالطبیعه پرداخت. افراد زیادی در جلسات درس او شرکت میکردند و او از طریق پیامهای معنوی خود را به گروه بیشماری میرساند. کتابهای او نه تنها در امریکا، بلکه در دیگر کشورها نیز از محبوبیت خاصی برخوردار شدند و در اکثر کشورها و حتی روستاها و مناطق دور افتاده مخاطبان زیادی به هم زدند. بزرگترین علل موفقیت او این بود که همواره سعی میکرد خودش باشد. ساده، صمیمی،مهربان و شوخ طبع. هرگز به دنبال این نبود که با کلام ادیبانه، خشک و رسمی به زور در روح دیگران نفوذ کند. بنابراین، محبوب هزاران نفر از افرادی بود که نتوانسته بودند به شیوههای متداول و مرسوم قدیمی پیام معنویت را در یابند. با وجود این که عمیقا مذهبی بود ولی رفتار بسیار سادهای داشت و روحانی بودنش از برخوردهایش با مسائل قابل تشخیص بود. در تدریس هرگز تمایل به استفاده از روشهای فنی و دانشگاهی نداشت و همواره از مثالهای ملموس، عملی و روزمره زندگی استفاده میکرد. اسکاول شین پیش از آن که معلم حقیقت شود، به تصویرگری کتابها میپرداخت. او در کتابهایش هنوز الهام بخش، محرک و ماندگار در نزد کسانی است که در فراگرفتن این علوم تلاش میکنند. در بخشی از کتاب اینگونه آمده است: «وفور نعمت همواره بر سر راه انسان است. اما از طریق آرزو، ایمان، یا کلام به زبان آمده، میتواند نمایان شود. خداوند آشکارا گفته است که نخستین حرکت را انسان باید انجام دهد. بخواهید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد...»
کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی نویسندهی سوئیسی در زمینهی تصمیمگیری، شناخت اشتباهها و خطاهای ذهنی از جنبههای روانشناسی است.
معرفی کتاب هنر شفاف اندیشیدن
رولف دوبلی نویسنده، رماننویس و کارآفرین، فارغالتحصیل در رشتهی امبیای و دکترای فلسفهی اقتصاد از دانشگاه سنت گالن سوئیس است.
رولف دوبلی به دلیل نوشتن کتاب هنر شفاف اندیشیدن بسیار معروف شد و اثرش بهسرعت در صدر لیست پرفروشترین کتابهای موجود در کتابفروشیهای آلمان قرار گرفت و خیلی سریع به زبانهای متعددی ترجمه شد.
معرفی مختصر کتاب هنر شفاف اندیشیدن:
برای بیشتر و بهتر آشنا شدن با کتاب هنر شفاف اندیشیدن میتوان به نوشتهی پشت کتاب اشاره کرد.
«آیا تا به حال زمان صرف چیزی کردهای که احساس کنی ارزشش را نداشته؟
پول زیادی برای خرید اینترنتی پرداخت کردهای؟
به انجام کاری که میدانی برایت مضر است اصرار ورزیدهای؟
سهام خود را خیلی زود یا خیلی دیر فروختهای؟
موفقیت را نتیجهی تلاش خود و شکست را به سبب عوامل بیرونی دانستهای؟
روی یک اسب بهاشتباه شرط بستهای؟
اینها نمونههاییاند از خطاهایی که همهی ما در تفکر روزمرهی خود دچارشان هستیم، اما با شناخت چیستی آنها و دانستن روشهای شناساییشان میتوانیم از آنها دوری کنیم و تصمیمات هوشمندانهای بگیریم.»
هنر شفاف اندیشیدن را میتوان در زمرهی کتب روانشناختی طبقهبندی کرد.
کتابی که فرد با خواندنش به خطاهای ذهنی خود پی میبرد و با تمرین روزانه و مداوم میتواند از پس این خطا ها بربیاید.
در «هنر شفاف اندیشیدن»، دوبلی به ماجرایی اشاره میکند که خواندنش خالی از لطف نیست:
پاپ از میکل آنژ میپرسد: «راز نبوغت را به من بگو که چطور میشود مجسمهی داوود، شاهکار تمام شاهکارها، را ساختی ؟»
جواب میکل آنژ این بود:
« بسیار ساده است، هرچه داوود نبود را تراشیدم.»
بهسادگی میتوان از این مکالمه دریافت که دوبلی انسان را صداقت و شفافیت فکری و ذهنی با خود را در مخاطب به غلیان درمیآورد و میکوشد تا بگوید که شاید دلیل خوشحالیمان را گاهی اوقات ندانیم ولی آنچه که شادی را از ذهن ما سلب میکند میتوان شناسایی کرد و از شرش خلاص شد.
در واقع دوبلی هنر شفاف اندیشیدن را کنار زدن تمام خطاها بیان میکند.
محتوای کتاب هنر شفاف اندیشیدن شامل بخشهایی تحت عنوان خطاهای و اشتباهات ذهنی می باشد که فرد بعضاً حتی چیزی از آنها نمیداند.
رولف دوبلی در مقدمهی کتاب هنر شفاف اندیشیدن اینطور میگوید:
«ناتوانی در شفاف اندیشیدن یا به قول متخصصان خطای شناختی، یک انحراف اصولی از منطق است، انحراف از افکار و رفتار بهینه.
منظور من خطاهای گاه به گاه در تصمیم گیری نیست.
اشتباهات متداول و موانعی است که مدام منطق ما را گرفتار میکند.
الگوهایی که نسلهای گوناگون که در قرون مختلف تکرار میکنند. مثلاً دست بالا گرفتن اطلاعات خودمان خیلی متداولتر است تا دست کم گرفتن آن.
یا خطر از دست دادن یک چیز خیلی بیشتر ما را برانگیخته میکند تا امکان به دست آوردن یک چیز مشابه.»
عادل فردوسیپور مترجم کتاب هنر شفاف اندیشیدن نیز در مقدمهی کتاب مینویسد:
«رولف دوبلی در این کتاب میکوشد بر اساس مطالعات، تحقیقات و تجربیات شخصیاش عمدهی این خطاها را شناسایی، بازخوانی و معرفی کند.
همانگونه که خود در مقدمهی کتابش ذکر میکند، فهرست خطاهایش کامل نیست و موارد دیگری را میتوان به آن افزود. او براساس مشاهدات علمی، نتایج آماری، استدلالها و استنتاجهای منطقی (در حوزهی علوم اجتماعی) با ذکر مثالهای ملموس جهانبینی خود را دربارهی خطاهای شناختی مطرح میکند.»
فصلهای کتاب هنر شفاف اندیشیدن:
هنر شفاف اندیشیدن در 99 بخش مختلف و کوتاه به بررسی تکتک خطاهای ذهنی که بهصورت ناخودآگاه شکل میگیرد همراه با مثالهایی ساده و قابل درک میپردازد.
برخی از فصلهای جذاب کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» عبارتاند از:
چرا باید به قبرستان سر بزنی؟ خطای بقا
آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش تر جلوه میدهد؟ توهم بدن شناگر
چرا مرتب دانش و تواناییهایت را دست بالا میگیری؟ اثر بیش اعتمادی
کمتر از آن چیزی که تصور میکنی در اختیار توست. توهم کنترل
چرا آخرین شیرینی جعبهی شیرینی دهان تو را آب میاندازد؟ خطای کمبود
هرکسی در اوج زیبا به نظر میرسد. اثر هالهای
چرا ابرها را به اشکال مختلف میبینی؟ خطای دستهبندی
کسی که چکش به دست دارد فقط میخ را میبیند؛ تغییر شکل حرفهای
و...
رولف دوبلی در مقدمهی هنر شفاف اندیشیدن میگوید:
«در واقع آرزوی من ساده است، اگر ما بتوانیم بزرگترین خطاهای فکری را بشناسیم و از آنها در زندگی شخصی، شغلی و دولتیمان دوری کنیم، ممکن است شاهد جهشی در جهت موفقیت خود باشیم. نیازی به حیلههای جدید، طرحهای نوین، کارهای غیرضروری و طاقتفرسا نیست. تمام آنچه ما بدان نیاز داریم پرهیز از بیخردی است.»
با خواندن کتاب هنر شفاف اندیشیدن نحوهی فکر کردنتان تغییر میکند، تصمیمگیریتان متفاوت میشود.
نویسنده در مورد اهمال در تصمیم در بخشی از کتاب مینویسد:
اهمال؛ تمایل به عقب انداختن کارهای ناخوشایند اما ضروری است؛ سفر دشوار به باشگاه ورزشی، اتخاذ یک سیاست بیمهای ارزانتر، نوشتن نامههای تشکرآمیز. حتی تصمیمهای سال نو هم کمک چندانی به تو نمیکند. اهمال کردن کار ابلهانهای است، چراکه هیچ پروژهای قرار نیست به خودی خود کامل شود.
حال اگر بعد از خواندن کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» مانند قبل از خواندن کتاب فکر میکنید در این صورت بدون شک یک جای کار میلنگد و باید دوباره کتاب را بخوانید.
به طور کلی میتوان کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» را راهنمایی برای برطرف کردن خطاهایی که در تصمیمگیری، انتخاب کردن، مقایسه کردن و تمام کارهایی که ذهن ممکن است در آنها اشتباه کند دانست و آن را در واقع بهعنوان کتابی که دید شفافتری به ما میدهد قلمداد کرد.
خرید کتاب هنر شفاف اندیشیدن با ارسال رایگان
کتاب وقتی نیچه گریست نوشته اورین دِ یالوم نویسنده و روانپزشک آمریکایی است. این کتاب در سال 1992 و به زبان انگلیسی نوشته شد و در همان سال برنده جایزه مدال طلای کتاب کالیفرنیا شد. همچنین این کتاب برای اولین بار به زبان فارسی در سال 1382 توسط مهشید میرمعزی از زبان انگلیسی ترجمه شد.
داستان کتاب وقتی نیچه گریست:
داستان کتاب وقتی نیچه گریست به این شکل شروع میشود که معشوقهی فردریش نیچه، نویسندهای به نام لو سالومه دختر یک ژنرال روس، پس از آنکه به پیشنهاد ازدواج نیچه جواب منفی میدهد، ( لو سالومه عاشق فیلسوفی به نام "پل ری" است) نگران وضعیت روحی و جسمی نیچه میشود. نیچه همچنین از سردردهای میگرنی و بعضی دردهای دیگر جسمی مانند تهوع و .. رنج میبرد. لو سالومه که خود را مسئول این وضعیت نیچه میداند نگران است که مبادا نیچه دست به خودکشی بزند. پس برای درمان نیچه قدم پیش میگذارد و نقشهای طرحریزی میکند.
لو سالومه برای درمان نیچه به یکی از بهترین پزشکان آن دوران، پزشکی اهل اتریش به نام " یوزف بروئر" نامهای مینویسد و در این نامه برای دکتر بروئر بیان میکند که حال نیچه خوب نیست و در نتیجه " آینده فلسفی آلمان در خطر است". لو سالومه در نامه قراری با دکتر میگذارد و روز قرار شرح ماجرا را برای دکتر بیان میکند.
لو سالومه برای متقاعد کردن دکتر به درمان نیچه ( دکتر بروئر تعاریف لو سالومه از نیچه را اغراق میدانست) نامهای از یکی از بزرگترین موسیقیدانان آلمان را به نام "ریشارد واگنر" به او نشان میدهد که مخاطب نامه نیچه است. سالومه از دکتر بروئر میخواهد که نیچه از این ملاقات چیزی متوجه نشود و قرار بر این میشود که نیچه برای درمان پیش دکتر بروئر برود.
جذابیت کتاب وقتی نیچه گریست اینجاست که داستان به سمت و سوی ملاقات دکتر بروئر و نیچه میرود. بروئر برای درمان مشکلات نیچه میخواهد او را با شیوهی نوین درمانی خویش، "بیان درمانی" که تازه آن را روی یکی از بیمارهایش امتحان کرده است مداوا کند اما نیچه حاضر نیست ذهنش را در اختیار بروئر قرار دهد و فقط از دکتر میخواهد به مداوای جسمی وی بپردازد.
بروئر برای متقاعد کردن نیچه به درمان، دست به اقدامی خطرناک میزند و برای اینکه بتواند نیچه را درمان کند از نیچه میخواهد که بیماریهای روحی و احساس پوچی و کسالتش را که قسمتی از آن ناشی از یک رابطه و چالش عشقی با زنی به نام برتا که یکی از بیمارنش بوده است، درمان کند و او در عوض به درمان درهای جسمی نیچه بپردازد.
این سرآغاز ملاقاتها و دیدارهای نیچه و بروئر است که در هرکدام ازاین ملاقاتها و جلسات جملات و سخنان حکیمانه و زیبایی بین این دو رد و بدل میشود.
دکتر بروئر ابتدا این روند درمان را بازی میپندارد اما با گذشت زمان و گوش دادن به صحبتهای نیچه، متوجه دردهای روحی خود میشود و در این قسمت از کتاب وقتی نیچه گریست رابطه بیمار و پزشک برعکس میشود.
برخی از شخصیتهای داستان کتاب وقتی نیچه گریست:
فردریش نیچه : فیلسوف آلمانی ( 1844-1900)
یوزف بروئر: روانشناس اتریشی و دوست و استاد و همکار فروید.
زیگموند فروید: بنیان گذار علم روانکاوی
لو سالومه : معشوقه نیچه، نویسنده و دختر یک ژنرال بلندپایه روس
با اینکه تمامی شخصیتهای این کتاب واقعی هستند اما نکته قابل توجه دربارهی کتاب وقتی نیچه گریست این است که این کتاب تخیلات ذهنی نویسنده ( اروین دِیالوم) میباشد . درواقع تمامی داستان ذکر شده درباره ملاقات نیچه و بروئر در ذهن نویسنده شکل گرفته است. جالبتر آن است که کتاب تقریبا هیچ نقطه فرودی ندارد و هرچه میگذرد داستان جذابتر و گیراتر میشود. و مدام این سوال در ذهن تکرار میشود که آیا روانشناس جوان میتواند نیچه را درمان کند؟
کتاب وقتی نیچه گریست حاصل تلفیق روانشناسی و فلسفه است که توانسته به یکی از بهترین و پرفروشترین رمانهای جهان تبدیل گردد. در کتاب وقتی نیچه گریست یالوم ما را به سال 1882 اروپا میبرد زمانی که سرتاسر اروپا را نوعی افسردگی و پوچی فرا گرفته است و کل اروپا بر آن شدهاند که نوعی درمان جدید را معرفی کنند که بتوانند اروپا را از یأس و ناامیدی نجات دهند.
نسخههای موجود از کتاب وقتی نیچه گریست:
از این کتاب در حال حاضر2 ترجمه متفاوت در بازار کتاب ایران یافت میشود.
1- کتاب وقتی نیچه گریست، مترجم: سپیده حبیب
نشر : قطره، قطع: رقعی ، نوع جلد: شمیز ، تعداد صفحه: 480 نوبت چاپ : 31 ، قیمت : 40000 تومان
2-کتاب و نیچه گریه کرد ، مترجم : مهشید میرمعزی
نشر: نی ، قطع: رقعی، نوع جلد : شمیز ، تعداد صفحات :456 نوبت چاپ :18 ، قیمت : 32000 تومان
از این کتاب ترجمههای دیگری نیز وجود دارند که کتابوب آنها را پیشنهاد نمیکند.
اقتباس سینمایی از کتاب وقتی نیچه گریست:
فیلمی در ژانر درام به کارگردانی پینکاس پری و محصول سال 2007 آمریکاست. هنرپیشگانی از جمله آرماند آسانته (در نقش فریدریش نیچه) ، بن کراس (در نقش یوزف بروئر) و کاترین وینک (در نقش لو سالومه) در این فیلم به نقشآفرینی کردهاند.
مخاطبین کتاب وقتی نیچه گریست چه کسانی هستند؟
از آنجاییکه این کتاب به شکل رمان بیان شده است میتوان گفت که خواندن این کتاب به تمام کسانی که به رمان علاقه دارند پیشنهاد میشود. با توجه به رویکرد فلسفی- روانشناسی این کتاب، تمامی گروههای پیرو اندیشههای نیچه و علاقهمند به روانشناسی هم میتوانند از مخاطبین این کتاب باشند. البته با توجه به حضور فروید و اندیشههایش در این کتاب دوستداران روانکاوی هم میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
جملاتی زیبا از کتاب وقتی نیچه گریست:
از دیگرانی که به تنهایی ام دستبرد می زنند. ولی همراهی و مصاحبتی ارزانی ام نمی کنند. بیزارم.
*ایمن زیستن خود خطرناک است. خطرناک و مهلک.
*طبیب نیز مانند خردمند. نخست باید خویش را درمان کند.
* غلب شب ها در بستر بیدار می مانم و فکر مرگ مرا می ترساند.
*در این حال گفته لوکرتیوس را با خود تکرار می کنم: جایی که من هستم. مرگ نیست،جایی که مرگ هست. من نیستم. این جمله به غایت منطقی و به طرز انکارناپذیری درست است ؛ ولی وقتی حقیقتا ترسیده ام. به کارم نمی آید. اصلا ترسم را فرونمی نشاند. اینجاست که فلسفه کم می آورد.
*تدریس فلسفه و به کار بردن آن در زندگی. دو مقوله متفاوت است.
*نیک ترین حقایق. خونین ترین آن هاست.
*زیرا که تجربیات زندگی خود شخص را شکافته و سر بر آورده اند.
*آیا از خود پرسیده اید چرا همه فلاسفه بزرگ افسرده و عبوسند ؟
*آیا از خود پرسیده اید چه کسانی ایمن. آسوده و همیشه خوش رو هستند ؟من پاسخ می دهم: تنها آنان که فاقد روشن بینی اند: مردم عامی و کودکان!
*در حیرتم که چرا ترسها در شب مستولی می شود. پس از بیست سال حیرت. اکنون می دانم ترس زاده تاریکی نیست. بلکه ترس ها همانند ستارگان. همیشه هستند و این درخشندگی روز است که آن ها را محو و ناپیدا می کند.
*افسردگی بهایی است که آدم برای شناخت خود می پردازد.
*هر چه عمیق تر به زندگی بنگری. به همان مقدار هم عمیق تر رنج می کشی
*شاید بهتر باشد که به عزیزترین و نزدیکترین کس خود فکر کنید.عمیق تر حفر کنید و پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید. او نیست. چیزی که شما دوست دارید.احساس مطبوعی است که چنین عشقی را در شما بیدار می کند! آدم در نهایت. عاشق آرزوها و اشتیاق های خود است.
*عشق به زن. بیزاری از زندگی است!
*معلم باید گاهی سختگیر باشد. انسان ها به تعالیم سخت نیاز دارند. زیرا زندگی و حتی مرگ سخت است.
*فاجعه اصلی و وحشت پیری یعنی از دست دادن یا زنده ماندن دوستان.در این مسئله نهفته است که دیگر نگاه هم دردی وجود ندارد و زندگی آدم بدون شاهد می ماند.
*زناشویی آرمانی آن است که برای بقای هیچ یک از آن دو نفر. ضروری نباشدبرای ارتباط واقعی با یک فرد. ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی مان را در آغوش کشیم.از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست
*تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین بی نیاز از حضور دیگری زندگی کند. توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت .
*می دانی لمس نشدن و مورد عشق نبودن یعنی چه ؟
*می دانی زندگی بی آن که هرگز دیده شوی. یعنی چه ؟
*نباید اجازه دهی زندگی ات. تو را زندگی کند در غیر این صورت در چهل سالگی به این نتیجه می رسی که حقیقتا نزیسته ای
*هیچ همه چیز است! برای نیرومند شدن
*ابتدا باید ریشه هایت را در هیچ فرو بری و رویارویی با تنهاترین تنهایی ها را بیاموزی.
*میل و اشتیاق شدیدی در کار نبود. ولی کینه ای هم نبود
*برای نخستین بار فهمید که او و برتا دردی مشترک داشتند برتا هم مانند او در بند بود. او هم آنی نشده بود که باید می شد. او نیز زندگی اش را برنگزیده بود.
*راهنما باید دست آویزی باشد در جریان سیلاب. ولی نباید چوب زیر بغل شوداو باید مسیر را باز کند و خود پیشاپیش شاگردان قدم بردارد ولی نباید مسیر برگزیند ؛ و مسئولیت شاگرد چه می شود ؟ او باید خود را در برابر سرما قوی سازد
*انگشتانش باید دست آویز را بفشارد. باید بارها در مسیرهای نادرست گم شود تا مسیر درست را بیابد.
*برای ساختن فرزندان. باید نخست خویشتن را بسازی. در غیر این صورت فرزندان را برای نیازهای حیوانی. فرار از تنهایی یا پر کردن چاله های وجودت پدید آورده ای وظیفه تو به عنوان والد. تنها ساختن خودی دیگر نیست بلکه چیزی برتر است. چیزی همانند آفریدن یک آفریننده.
*تو می خواهی خودت شوی. چند بار این را از تو شنیده ام ؟ چند بار زار زده ای که هرگز آزادی ات را نشناخته ای ؟
*مهربانی. وظیفه و ایمان. میله های زندان تو هستند
*این پاکدامنی حقیر تو را هلاک خواهند ساخت. تو باید شرارت را در وجود خویش بشناسی
نمی توان نیمه آزاد بود: غرایزت نیز تشنه آزادی اند
*سگان وحشی در سرداب وجودت برای رهایی پارس می کنند. گوش کن. صدای شان را نمی شنوی ؟
*من به شاگردانم می آموزم که نباید زندگی را با نوید زندگی دیگر در آینده اصلاح کرد یا از بین برد آنچه جاودانه است. این زندگی و این لحظه است.
*سرچشمه ترس تو همین است. این فشار در قفسه سینه از آن است که زندگی نازیسته. می خواهد سینه ات را بشکافد و قلبت زمان را می شمرد ؛ و طمع به زمان همیشگی است زمان می بلعد و می بلعد و چیزی باقی نمی گذارد.
*دوست من. نمی توانم بگویم چطور متفاوت زندگی کنی. چون با این کار. باز با نقشه دیگران خواهی زیست.تا زنده ای. زندگی کن! اگر زندگی ات را به کمال دریابی. وحشت مرگ از بین خواهد رفت
*وقتی کسی بهنگام زندگی نمی کند. نمی تواند بهنگام بمیرد
*از خود بپرس که آیا زندگی را به کمال دریافته ای ؟
*آیا زندگی خودت را زیسته ای ؟ یا با آن زنده بوده ای ؟ آیا آن را برگزیده ای ؟
یا زندگی ات تو را برگزیده است ؟ آیا آن را دوست داری ؟ یا از آن پشیمانی ؟ این است معنی زندگی را به کمال دریافتن.
*من رویای عشقی را در سر می پروراندم که چیزی بیش از اشتیاق دو تن برای تصاحب یکدیگر بود من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست و جوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.
معرفی کتاب سمفونی مردگان که با بیوگرافی کوتاهی از نویسنده آغاز میشود و اشارهی کوتاهی به شخصیتها و اتفاقات داستان دارد و بعد از تشریح فضای داستان و بررسی علل نامگذاری آن به «سمفونی مردگان» به بیان سبک نوشتاری و دیدگاه نویسنده میپردازد.
عباس معروفی متولد سال 1336 در تهران است. او فارغالتحصیل رشتهی هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در مدارس تهران بوده.
اولین کتاب عباس معروفی با نام «روبهروی آفتاب» مجموعهداستانی بود که در سال 1359 در تهران چاپ شد. اما با انتشار رمان «سمفونی مردگان» بود که نام عباس معروفی به عنوان یک نویسندهی بزرگ بر سر زبانها افتاد.
در توصیف کتاب سمفونی مردگان زیاد نوشتهاند و خواهند نوشت، اما با این حال یک پرسش در دل متن تا ابد جاودانه میماند. پرسشی که پاسخ به آن، رجوع به خلوت آدمی را میطلبد.
کدامیک از ما آیدینی در زندگی نداشتهایم، روح هنرمند او را دیوانه نکردهایم، او را به کشتن ندادهایم و در تکاپوی یافتن او خود را در ذهن وی نجستهایم؟
سمفونی مردگان داستان زندگی خانوادهی اورخانی است. پدر، جابر اورخانی یک تاجر موفق است که در کاروانسرا حجرهی آجیلفروشی دارد و با همسر و چهار فرزند خود در اردبیل زندگی میکند.
فصلهای سمفونی مردگان با موومان بیان شده است.
یوسف پسر بزرگ خانواده است که از نظر پدر بچهی خنگی است، پس از او دوقلوها آیدا و آیدین هستند و در آخر اورهان پسر کوچک خانواده که دردانهی خانواده است.
داستان در بین سالهای 1313 تا 1355 نقل میشود.
در سال 1320 و در زمان جنگ جهانی دوم یوسف که هر روز از ایوان محو تماشای چتربازهاست خود تصمیم میگیرد پرواز کند و با چتر بزرگ و سیاه پدر از بام میپرد و به چیزی شبیه انسان حیواننما بدل میشود، یک تکه گوشت مرده که مدام میبلعد.
پس از یوسف، آیدین است که دوست دارد ادامه تحصیل بدهد ولی پدر مخالف است و به اصرار مادر عصرها به حجره میرود اما اورهان که میخواست تنها وارث باشد به آیدین حرص میورزید، حسادت میکرد و دوست داشت آیدین سرش به همان کتابش گرم باشد.
«سمفونی مردگان» در ادامه به قیام پیشهوران و هشدارهای ایاز پاسبان به پدر میپردازد که مبادا پسرها از مدرسه اعلامیهی خطرناک بیاورند و از آن پس پدر به بازرسی دفتر و کتابهای آیدین میپردازد و از او میخواهد تحصیل را رها کند و کاسب شود، اما آیدین روی ادامهی تحصیل پافشاری میکند و همین سرپیچی عصبانیت پدر را در پی دارد.
اما آیدا، دختری که به دلیل زیبایی مسحورکنندهاش سختگیریهای متعصبانه را همواره روی سر خود دیده است و آنقدر به سکوت خو گرفته بود که تقریباً فراموش شده بود و وقتی در هفدهسالگی به عقد انوشیروان آبادانی درآمد، پدر در روز عروسی حاضر نمیشود و به تبریز میرود و حتی برای خداحافظی نمیآید و این ازدواج را ناموسدزدی مینامد.
بعد از رفتن آیدا به آبادان پدر بیحوصله میشود و بعد از چاپ شدن اشعار آیدین در روزنامه برآشفته میشود و به کمک ایاز پاسبان، استاد دلخون معلم آیدین را دستگیر و راهی تهران میکنند، اما آیدین همچنان مسلکمنش به زندگی خود ادامه میدهد.
سمفونی مردگان در ادامه به پیشنهاد حبس کردن آیدین در زیرزمین توسط ایاز و مخالفت پدر میپردازد و از فکر دیگری که جابر (پدر) در سر دارد سخن به میان میآورد. سوزاندن زیرزمین که تمام کتب، اشعار و دستنوشتههای آیدین در آنجا بود آن هم به دلیل رخ دادن کسوف و خرافهپرستی و منبع کفر دانستن زیرزمین توسط جابر. اینها سبب شد تا آیدین از خانه بیرون برود و مدتها به خانه بازنگردد.
آیدین در این مدت در کارخانهی چوببری میرزایان ارمنی کار میکرد و بعد از اینکه از قصد ایاز پاسبان برای به سربازی بردنش باخبر شد در زیرزمین کلیسای کنار خانهی میرزایان مخفی شد.
سورملینا برادرزادهی میرزایان هر روز برای آیدین روزنامه و کتاب میبرد و آیدین عاشق سورملینا میشود.
آیدین در همان دوران خبر خودسوزیِ آیدا را در روزنامه میخواند و پس از دو سال به خانه برمیگردد، یک سال پس از فوت آیدا، پدر نیز میمیرد اما وصیت میکند که باید همه چیز میان آیدین و اورهان تقسیم شود.
اینجاست که «سمفونی مردگان» درگیریِ دو برادر را به تصویر میکشد.
اورهان به آیدین مغز چلچله میخوراند و او را دیوانه میکند.
مادر پس از دیوانه شدن آیدین میمیرد و اورهان از پس نگهداری یوسف برنمیآید و با زدن سنگ به سر یوسف، او را میکشد و بعد از اینکه به علت عقیم بودن، دختر آیدین را تهدیدی برای ارث و میراث خود میبیند درصدد یافتن آیدین برمیآید تا مشکلات را حل کند.
آیدینی که بعد از مرگ سورملینا اوضاعش وخیمتر شده است. اورهان در مسیر یافتن او در بیابان پیرمردی را میبیند که در شمایلِ عزرائیل است.
روح اورهان از بدنش جدا میشود و خود را در قالب گرگهایی درنده میبیند و بر اثر برف و سرمای شدید به حالت مسخشده باقی میماند.
شرایط اقلیمی سرد و شهری که در زیر برف سفید مدفون است با فضای سیاه و تاریک و آتشسوزیهای موجود در داستان تضاد دیدنیای را به تصویر میکشد.
شخصیتپردازیهای عباس معروفی در سمفونی مردگان واضح، صریح و ساده است و با استفاده از سایهروشنهای خشن و تند و رنگی گویی یک پرتره را به تصویر کشیده است.
راویان داستان مختلف هستند و گاه از زبان شخصیتهای کتاب هستند و گاه به سومشخص بدل میشود.
اوج تکنیک یکّه زدن به خواننده زمانی در کتاب نمایان میشود که روایت از زبان سورملینا بیان میشود اما مشخص میشود که سورمه مرده است و همهی این اتفاقات در ذهن آیدین رخ داده است که حکایت از عشق شدید این دو به هم دارد.
چون درست به مانند یک سمفونی با مقدمهای آغاز میشود داستان با سرعت نسبتاً خوبی پیش میرود اما بهیکباره بعد از تشریح کلیات آهسته میشود و به جزئیات میپردازد و حتی متوقف میشود و دوباره اوج میگیرد.
الهام یکتا در کتاب «از ازل تا ابد» میگوید معروفی آگاهانه فصلهای «سمفونی مردگان» را موومان نامید چراکه دقیقاً ترتیب موومانهای یک سمفونی در آن اجرا شده است.
خود معروفی میگوید: «از همان ابتدا نام کتاب را "سمفونی مردگان" نامیدم چون همان موقع که این را مینوشتم به فرم سمفونی درمیآمد و شخصیتهای داستان در ذهنم سازبندی شده بود. مثلاً میدانستم که کدام شخصیت ویولن است، کدام ساز بادی مینوازد و کدام طبل است.»
در جای دیگر معروفی میگوید: «رمان بهصورت سمفونی نوشته شد چراکه هر سمفونی چهار موومان دارد و یک اورتور یا مقدمه. آیههای قرآن در ابتدای سمفونی مردگان برای زینت یا دل نیست بلکه اورتور میباشد.»
احمد طالبینژاد میگوید: «ساختمان رمان از منطق کلاسیکی بهره میبرد، منطق از کل به جزء رسیدن. در همان موومان اول قصهی اصلی رخ میدهد و در موومانهای بعد جزئیات شرح داده میشود، درست همانند یک سمفونی.»
و مردگانش همانطور که گفته شد به دلیل فضای سرد، سیاه و سنگین آن و البته نکتهی دیگری که گفتنش شاید از مرموز بودن داستان بکاهد.
«سمفونی مردگان» حکایت جامعهای غفلتزده است که روح روشن آیدین و فکر همیشهفعال او تنها بخش بیدار جامعه است که در زیر برف و سرما مرده است.
روحی که زیر بار غفلت و خاموشی شهر کمرش میشکند و تاب اینهمه سیاهی را نمیآورد و کارش به جنون میکشد.
آیدینی که با حجمهی مخالفت عظیمی از جانب ایازها، جابرها و اورهانها روبهرو و سرکوب میشود، با سورملینا و آیدای مرده مواجه میشود چگونه میتواند امید به زندگی داشته باشد؟
شاید همین دلیلی باشد تا بوی نفسهای خستهی آیدین و معناباختگی حاصل از تفکراتی که رنگوبوی نوشتههای ژان پل سارتر و کامو را دارد کلمات معروفی را در «سمفونی مردگان» فرا بگیرد.
ادبیات رنگباخته که انسان را موجودی منزوی و دور از اجتماع میداند که به دنیای بیگانهای رانده شده و معتقد است جهان هیچ ارزشی ندارد و زندگی انسان را به یک هستی تشویشیافته و پوچ تشبیه میکند که هیچ هدفی ندارد و از هیچ آغاز و به هیچ ختم میشود و در همانجا که باید پایان میپذیرد.
و این تعریف بیشباهت به زندگی پوچ و متریالیستی اورهان نیست.
«سمفونی مردگان» در اصل با دید اگزیستنسیالیسم معروفی نوشته شده است که هرکس سرنوشت خویش را رقم میزند و همین موضوع را میتوان به نامهای آیدین و اورهان بسط داد. اسامیای که هر دو مفهوم روشنایی را در بر دارد اما شخصیتهایی در تضاد هم میباشند. معروفی به نوعی عقیدهی خود را مبنی بر انسان پاک زاییده میشود و خود مسیر خود به سمت روشنایی یا تاریکی برمیگزیند را در «سمفونی مردگان» پیاده کرده و نشان داده که چطور اورهان روشنایی خود را خفه میکند و آیدین نور وجودش را شکوفا میکند.
به طور کلی میتوان تِم داستان را برادرکُشی و سرکوب روشنفکری تصور کرد که با توجه به دیدگاه اگزیستانسیالیسم عباس معروفی روشنفکر و یا کوتهبین بودن انسان در گروی شرایطی است که فرد برای روحش در نظر میگیرد. به طور خلاصه میتوان گفت که پیام «سمفونی مردگان» این است که ما نباید همانگونه که هستیم بمیریم، بلکه در مسیر آینده و برطرف کردن نقایص و ضعفها باید گذشته را سرمشق قرار دهیم.
(برنده جایزه بنیاد سورکامپ- 2001)
چکیده آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمه اول بودم و او نیمه دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمه دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است. برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشه انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است. اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.