با عنوان انگلیسی (How to be lovely: The Audrey Hepburn way of life)، کتابی در حوزه نگاه به زندگی است که بعد جدیدی از زندگی از دید یکی از بهترین ستاره های سینمای هالیوود، آدری هپبورن ارائه میدهد.
این کتاب، نوشته خاصی از کتابهای مربوط به زندگینامه هنرمندان و مشاهیر محسوب میشود که بیشتر نگاه و سبک زندگی را در برمیگیرد.
ملیسا هلسترن، نویسنده آمریکایی کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن میباشد که این کتاب اولین کتابی است که او به مرحله چاپ رسانده است، او در شیکاگو زندگی میکند و در دانشگاه میسوری شهر کلمبیا تحصیل کرده است.
او خود را یک مدیر خلاق میداند، که با بسیاری از شرکتهای بزرگ در زمینه توسعه استراتژی، تبلیغات و برندسازی فعالیت میکند، همچنین او یک تیم بازاریابی را در زمینه بازاریابی محتوا، تجربیات مشتریان و برنامههای آنلاین هدایت میکند.
ملیسا هلسترن به عنوان یک نویسنده آزاد، از طرفداران سخت آدری هپبورن، شخصیت و نوع زندگی وی بود که در سال 2002 این کتاب را منتشر نمود، او کسی بود که بیان کرد، آدری هپبورن متخصص هنر زن بودن است.
ملیسا هلسترن، در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن خواهان این است که مانند یک دختر متفکر و خوشبین، به ابعاد مختلف زندگی هنرپیشه محبوب سینما، آدری هپبورن و رمز و رازهای محبوبیت، صمیمیت و زیبایی او و همچنین، مبارزاتش در طول زندگی و نحوه برخورد با آنها بپردازد.
آدری هپبورن با نام اصلی آدری کاتلین راستن (1929-1993) ستاره نوستالژیک هالیوود و مدل بریتانیایی هلندیتبار متولد بلژیک بود، وی به آخرین معصوم سینما معروف است.
آدری از زمان کودکی به شدت عاشق رقص باله بود، او اولین بار در صحنه تئاتر استعداد هنری خود را به رخ کشید، نمایشی با عنوان «ژی ژی» اثر یک نویسنده فرانسوی، او با حضور در این نمایش توانست دروازه ورود خود به دنیای بازیگری، هنر و شهرت را پیدا کند.
ستاره فیلمهای عشق در بعدازظهر، داستان راهبه، صبحانه در تیفانی، تعطیلات رمی، ستاره زیبای من و ... میان عاشقان در سینما و آثار هالیوودی جایگاه بسیار ویژهای دارد، او به خاطر نقشهای جذاب و درخشان در فیلمها بسیار مورد تحسین همگان قرار گرفته است، او چهار بار نامزد جایزه اسکار و یک بار هم بخاطر بازی در فیلم تعطیلات رومی برنده این جایزه با ارزش شد، همچنین او بخاطر بازی در این فیلم، تنها زنی بود که توانست همزمان سه جایزه، اسکار، بفتا و گلدن گلوب را کسب نماید.
از جمله آثار مهم دیگر او عبارت است از: معما، سابرینا، چگونه یک میلیون بدزدیم، عمارتهای سبز، پاریس در تب و تاب، رابین و ماریان و ...
آدری هپبورن در سال 1952 با مرد جوانی به نام جیمز هانسون نامزد کرد، اما پس از مدت کوتاهی از او جدا شد، آدری در سال 1954 در هنگام فیلمبرداری فیلم جنگ و صلح با مل فرر آشنا شد و سپس با او ازدواج کرد، این دو زوج سینمایی در سال 1960 دارای فرزند پسری به نام شان شدند، آدری در سال های 1965 و 1967 سقط جنین را تجربه نمود و در نهایت در سال 1968 از هم جدا شدند. در سال 1969 آدری در یک سفر دریایی با یک روانپزشک ایتالیایی به نام آندره دوتی ازدواج نمود و از او در سال 1970 صاحب فرزند پسری به نام لوکا شد، در نهایت او در سال 1982 از آندره دوتی نیز جدا شد.
او علاوه بر زبانهای مادری خود، یعنی انگلیسی و هلندی به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی نیز تسلط داشت.
آدری در نهایت در سال 1993 زمانی که 63 سال سن داشت، به دلیل بیماری نادر سرطان آپاندیس، در سوئیس درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد، آخرین اثر سینمایی که از او به یادگار مانده است فیلم همیشه میباشد.
آدری در دنیای پوشاک و مد سبک خود را به سوی ساده بودن روانه میکرد، سبک ساده جذاب او همیشه مورد توجه دوستداران و علاقمندان وی و دنیای مد قرار میگرفت و مدلی مناسب برای دختران بود، سبک پوشش او هنوز هم مورد توجه دوستداران وی است و طرفداران زیادی را داراست.
او علاوه بر موفقیت در آثار سینماییاش و نامزدی و کسب جایزه اسکار، به فعالیتهای نیکوکارانه و بشردوستانه در قبال کودکان و نیازمندان بسیار معروف بود و رفتار و شخصیت مهربانانه وی در هالیوود شهره عام و خاص بود.
فعالیتهای انسان دوستانه آدری هپبورن در طول جنگ جهانی دوم همیشه بخش مهمی از زندگینامه رسمی او بود. بازیگر زن بریتانیایی در طول جنگ به هلند رفت، زیرا مادر هلندی او معتقد بود که این کشور به دلیل بیطرفی امن خواهد بود اما با این حال نازیها حمله کردند. هپبورن، مانند میلیونها نفر دیگر، وقتی نازیها جیره غذایی را برای هلندیها قطع کردند، تقریبا گرسنه بود. چهره تلخ غمگین او ناشی از بدرفتاریهایی بود که در طول جنگ دیده بود، او برای حمایت از مقاومت مردم هلند، درآمدهای خود از اجراهای باله را خرج آنان میکرد.
در دورانی که آدری هپبورن زندگی میکرد، نژادپرستی عمدتاً قابل قبول و نهادینه شده بود و خیلیها به آن بی توجه بودند، از جمله افرادی که به انتقاد از این مسئله پرداخت و به آن توجه میکرد، آدری هپبورن بود، وی بیانیهای جسورانه مبنی بر عدم نژادپرستی داد و در هر جوامعی و این موضوع را به طور دائمی زشت و غیر قابل قبول میدانست.
آدری در طول سالها تلاشش این بود، صدای خود را به طور مستقیم در مورد موضوعات مهم که نگرانی زنان بسیاری در جهان است، به گوش همگان برساند، از جمله: شغل و کار کردن زنان، زندگی عاشقانه آنها، مادر بودن و روابط مادرانه که تمام این مسائل در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن ذکر میشود.
کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن در حقیقت یک سبک زندگینامه روانشناسانه محسوب میشود، در حالی که تاریخچهی زندگی این بازیگر موفق را بیان میکند، دلایل موفقیت و سبک زندگی آدری را هم بیان کرده است.
یک ستارهی سینما که از نظر خیلیها ممکن است بیعیب و نقص و کامل به نظر بیاید و یک زندگی دست نیافتنی داشته باشد، اما آدری هیچوقت سعی نکرده خودش را بدون عیب و نقص نشان دهد، در این کتاب هم به تمامی این نکات اشاره میکند. در واقع افراد موفق به طور ناگهان و یک شبه موفق نمیشوند.
این بازیگر موفق حتی در دوران پیری هم تلاشی برای تغییر خودش و تبدیل شدن به آدری هپبورن هجده ساله نکرد و کاملاً شبیه یک زن پیر معمولی به نظر میرسید و رفتار میکرد، در واقع با استفاده از ذهن قویاش و با اعتماد که به خودش داشت، نیازی به ایجاد یک ظاهر همه پسند برای دیگران نداشت.
در بسیاری از موارد، نویسندگانی به نوشتن کتاب زندگی آدری، نزدیک شدند، اما او هرگز موافقت نکرد، او انسان دوست داشتنی بود که موفقیت را به عنوان یک بازیگر، یک مادر و یک انسان خیر یافت.
آدری شاید یک زندگی جذاب را سپری نکرده باشد اما به جرأت میتوان گفت که زندگی کاملش را انجام داد، او یک مدل الهامبخش و مداوم برای زنان امروز است و او راه خود را در قلب میلیونها نفر پیدا کرد که مایل بودند درست مانند او باشند.
نویسنده کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن را، بر اساس موفقیتها و شکستها، زندگی و حرفهای هنرپیشه محبوب دنیای هالیوود، بازخوانی مصاحبههای او، حرفها و نظرات دوستان، آشنایان و نزدیکان او با نثری صمیمی، در قالب ده فصل به نگارش درآورده است، این فصول خواننده را بارها و بارها به سبک زندگی، نقطه نظرات، راه و روشهای زندگی دوست داشتنی و همچنین تفکرات آدری و راههای رسیدن به شادی و خوشبختی نزدیک میکند.
عناوین این ده فصل عبارت است از:
1.شادی
2.موفقیت
3.سلامتی
4.عشق
5. خانواده
6. دوستی
7. رضایت
8. سبک
9. شهرت
10.انسانیت
کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن، بیشتر شباهت فراوان به مستند زندگی واقعی یا مصاحبههای تلویزیونی با افراد نزدیک به یک شخصیت معروف را دارد، به این معنا که دارای داستان مشخص نیست که با شخصیت اصلی کتاب و زندگی اش همراه شوید بلکه برشهایی است از حرفها و نقل قول هایی از افرادی که به آدری هپبورن نزدیک بودهاند.
در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن به جمعآوری برخی از نقل قولهای الهامبخش از مصاحبههای بسیاری که او در سراسر دوران حرفهای خود انجام داده است، پرداخته میشود و دارای عکسهای زیبا از او نیز است. یادگاری شگفتانگیز برای هر طرفدار او در سرتاسر جهان، خواندن این کتاب بسیار لذتبخش، با اطلاعات خوب، ساختار مناسب و سرگرم کننده است.
در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن، به درسهایی جذاب از زندگی پرداخته میشود که به شیرین کردن زندگی بسیار کمک خواهد کرد، درسهایی که از زندگی پر فرازونشیب یکی از بهترین زنان تاریخ خواهیم گرفت.
در این کتاب در مورد شخصیت یک زن ستاره هالیووده صحبت شده، که چرا بعد از چندین و چند سال هنوز کسی نتوانسته است جایش را بگیرد، نه بخاطر چهره، اندام و صدای فوقالعادش یا نه بخاطر تکنیکهای بازیگری عجیب و خارقالعادش بلکه بخاطر اینکه آدری به شدت خودش بود، ستاره شدن هدفش نبود بلکه مهربان بودن، زن بودن، مادر بودن و انسان بودن هدفش بوده است.
آدری هپبورن هیچ وقت در هالیوود خانهای نخرید چون کار در سینما براش اولویت نبود اون بلافاصله بعد از تموم شدن فیلم برداری به باغچه خودش در سوئیس برمیگشت چون زندگی کردن در کنار خانواده و آشپزی برای پسران و همسرش برایش در اولویت بود، او عشق را در خانواده، امنیت و سادگی میدید نه شهرت و ستاره بودن.
در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن اینطور بیان میشود که زیبایی تکرار نشدنی آدری بخاطر سادگی عجیب ظاهرش بود، او همیشه عقیده داشت باید همیشه منظم و زیبا بود ولی نه در حدی که خودت را به یک ماشینی تبدیل کنی که مدام وظیفه ماسک گذاشتن رو پوستت رو خواهد داشت.
آدری با وجود بسیاری از مشکلات همچون از دست دادن پدرش، آسیبهایی از جنگ، سقط جنین و ازدواج های ناکام، موفق به غلبه بر این بدبختیها شده و به ما یادآوری میکند که با وجود تمام حوادث سخت و عجیب زندگی میتوان به انسان و زنی تبدیل شد که دارای شخصیت، سبک زندگی، ظرافت و قدرت است.
در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن، بیشتر اینطور بیان میشود که آدری زندگی را برای زندگی کردن میخواست، برای لذت بردن از هر نفس در زندگی، لذت بردن از زن بودن و مهم تر از آن انسان بود، لذت بردن از نگاه به آنهایی که دوست داری یا وقت گذراندن با آنها، لذت بردن از حمایتهای انسان دوستانه و دیدن لبخند بر روی لبهای کسانی که به کمک تو نیاز دارند.
ما بیشتر از هر زمانی در زندگی خود تنهاییم، بیش از حد به کار مشغولیم، تاکیدمان به مسائل بیهوده در زندگی است، ما تا حدودی فراموش کردهایم که واقعا چه چیزهایی در زندگی دارای ارزش میباشد، مشکلات خود را بزرگ کردهایم و سختیهای زیادی به دلمان راه میدهیم، او در کتاب راهنمای دوست داشتنی بودن به روش آدری هپبورن به ما میآموزد که چطور زندگی خود را کنترل نماییم و بتوانیم با تمام مشکلات و سختیها به زندگی خود بپردازیم و رشد کنیم.
در دنیای ادبیات کتابهای بسیاری وجود دارند که با خواندن آنها حسهای زیادی در شما بیدار خواهند شد و شما خود را به شخصیتهای کلیدی آن کتابها نزدیک حس خواهید کرد. کتاب تصرف عدوانی یکی از کتابهایی است که در این دسته جای میگیرد. در این مقاله قصد داریم کتاب تصرف عدوانی را به شما عزیزان معرفی کنیم و هر آنچه را که در رابطه با این کتاب برای ما جالب بوده به شما نیز انتقال دهیم و این کتاب را به عنوان یکی از برترین کتابهای معاصر در باب عشق معرفی کنیم. همراه ما باشید تا اطلاعاتی را مانند نویسنده کتاب تصرف عدوانی، دلایل محبوبیت این کتاب، خلاصه کتاب تصرف عدوانی و هر آنچه که در رابطه با این کتاب گفته شده است بدانید و در انتها تصمیم بگیرید که این کتاب میتواند مناسب روحیات شما باشد و زندگی جدیدی را به شما هدیه دهد یا خیر. همراه ما باشید در نقد و بررسی رمان تصرف عدوانی.
لنا آندرشون یا لنا اندرسون روزنامه نگار و نویسندهای سوئدی است که به ما ایرانیان با کتاب محبوب تصرف عدوانی معرفی شده است. اندرشون در سال 1970 و در استکهلم سوئد به دنیا آمد و در رشته روزنامه نگاری مشغول به تحصیل شد و در زمینه فلسفه نیز مطالعاتی داشته است. در سال 2013 به دلیل نگارش رمان تصرف عدوانی برنده جایزه ادبی سونسکا داگبلادت سال 2013 شد و در همان سال توانست جایزه ادبی آگوست را که یکی از معتبرترین جوایز ادبیات سوئد میباشد به خود اختصاص دهد و از آن پس شهرت جهانی یافت. اندرشون پیش از چاپ کتاب تصرف عدوانی چندین کتاب با نامهای بازی نهایی، داستان اردکها و عدم مسئولیت شخصی را به چاپ رسانده است. سعید مقدم که یکی از بهترین مترجمان زبان سوئدی است و در هرگوتنبرگ سکونت دارد، ترجمه کتاب تصرف عدوانی را به عهده داشته است و در نشر مرکز این کتاب را به چاپ رسانیده است. کتاب تصرف عدوانی در ایران در سال 1395 به چاپ رسید و تا به حال چندین بار در چاپ آن تجدید نظر شده است. اگر آن سالها را به خاطر داشته باشید، نام کتاب تصرف عدوانی در همه کتاب فروشیها به چشم میخورد و احتمالاً افراد زیادی این کتاب را خوانده باشند.
روی جلد کتاب نوشته: (داستانی در رابطه با عشق) اما این نوشته قدر حقیقت دارد؟ تا کتاب را نخوانید متوجه نخواهید شد که این کتاب تنها داستانی در باب عشق نیست و شما میتوانید بسیاری از احساسات انسانی مانند شرم، خشم، امید و خود انکاری را در این کتاب ببینید. در کتاب تصرف عدوانی شخصیت قهرمان و یا شخصیت ضعیف نداریم و این یکی از دلایلی است که این کتاب را به یک شاهکار تبدیل کرده است چرا که در نسل ما و عصر معاصر کمتر کسی میتواند در تمام جنبههای زندگی قهرمان باشد تا بتواند با شخصیتهای کتاب همزاد پنداری داشته باشد. در این کتاب ما همراه با گفتگویهای درونی زنی با نام استر هستیم؛ استر نیلسون همانند یک زن امروزی در تمامی جنبههای زندگی خود موفق است و به عنوان یک زن مستقل در رابطهای قرار گرفته، استر به کنکاش مسائل فلسفی و تجزیه و تحلیل رفتار افراد مختلف علاقه زیادی دارد. در همان اوایل داستان تصرف عدوانی میخوانیم که استر به مهمانی یک هنرمند به نام هوگه دعوت میشود و در این مهمانی تشابهات بسیاری را میان خود و هوگو مییابد که این افکار موجب بیرون آمدن استر از رابطه قبلیاش میشود، در عین حال هوگو که یک مستند ساز قهار است به استر احساساتی پیدا میکند. در ادامهٔ داستان با اشتباهات استر و برداشتهای غلط او از رابطهاش با هوگو همراه میشویم و میبینیم که چه طور زندگی زیسته افراد به روی تجربیات آنها و رفتار افراد در روابطشان تاثیر میگذارد.
اولین مسئلهای که با شنیدن نام کتاب تصرف عدوانی به ذهن میرسد چیست؟ شاید شما هم به معنی این عبارت و دلیل نامگذاری یک کتاب با یک عنوان حقوقی فکر کرده باشید. تصرف عدوانی به معنای آسیب رساندن و خدشه وارد کردن به اموال یک فرد دیگر، و در حالی که آن اموال به ما تعلق ندارند میباشد. کتاب تصرف عدوانی نام خود را از یکی از بندهای قانون مدنی سوئد وام گرفته است. اما این قانون چه ربطی به محتویات کتاب دارد؟ در طول کتاب همواره میبینیم که رفتار و سخنان هوگو چه طور نور امید را در قلب استر روشن میکند و به او اجازه نمیدهد که رابطهای مسموم و بیمار گونه را ترک کند؛ و با شخصیت مسموم خود چگونه هر بحران را به یک فاجعه تبدیل میسازد و در نتیجه به روح و قلب استر آسیب می زند و روان او را خدشه دار میکند.
رمان تصرف عدوانی از نظر نویسندگان و مشاهیر بسیاری نقد شده است. به عنوان مثال در روزنامه گاردین میخوانید: عشقی فریبنده، اشتیاقی شرم آور، خودفریبی... این داستان سرگرم کننده به طرز دردناکی آشناست.
و یا: متأسفانه، بیشتر زنان این داستان را زندگی کردهاند. گرچه تعداد اندکی به این خوبی آن را بازگو نمودهاند. مهیج و کاملاً هوشیارانه. عبارتی است که لیونل شریر در وصف این کتاب نوشته است.
در کتاب تصرف عدوانی ما همواره با استر همراه میشویم تا ببینیم که چگونه رفتار افرادی که در زندگی ما حضور دارند میتواند بر رفتار ما تاثیر بگذارد؛ هر چقدر که ما خود را فردی مستقل از دیگران بدانیم بالاخره در جایی گرفتار این خطای شناختی خواهیم شد و با آن که می دانیم حضور داشتن در یک شرایط درست نیست همراه در آن جا باقی بمانیم و راهی برای خروج خود نجوییم. در این کتاب با این تفکر که کلمات فقط کلمه نیستند و در روح و روان همه افراد تأثیر میگذارند مواجه خواهیم شد و میبینیم که در گفت و گوهایی که صورت نمیگیرند چه بر سر طرف مقابل میآید. در این کتاب شما هرگز نمیتوانید هیچ کدام از شخصیتها را محاکمه کنید و بابت رفتارهایی که انجام میدهند از آنها خرده بگیرید چرا که شرایط آنها از ضعف شخصیتی نیست و تنها به دلیل علاقه و احساسات مسموم در آن شرایط قرار گرفتهاند. کتاب تصرف عدوانی را تهیه کنید تا چند روزی را همراه با استر و هوگو از غوغای این جهان فارغ شوید.
در دنیای ادبیات کتابهای بسیاری وجود دارند که با خواندن آنها حسهای زیادی در شما بیدار خواهند شد و شما خود را به شخصیتهای کلیدی آن کتابها نزدیک حس خواهید کرد. کتاب تصرف عدوانی یکی از کتابهایی است که در این دسته جای میگیرد. در این مقاله قصد داریم کتاب تصرف عدوانی را به شما عزیزان معرفی کنیم و هر آنچه را که در رابطه با این کتاب برای ما جالب بوده به شما نیز انتقال دهیم و این کتاب را به عنوان یکی از برترین کتابهای معاصر در باب عشق معرفی کنیم. همراه ما باشید تا اطلاعاتی را مانند نویسنده کتاب تصرف عدوانی، دلایل محبوبیت این کتاب، خلاصه کتاب تصرف عدوانی و هر آنچه که در رابطه با این کتاب گفته شده است بدانید و در انتها تصمیم بگیرید که این کتاب میتواند مناسب روحیات شما باشد و زندگی جدیدی را به شما هدیه دهد یا خیر. همراه ما باشید در نقد و بررسی رمان تصرف عدوانی.
لنا آندرشون یا لنا اندرسون روزنامه نگار و نویسندهای سوئدی است که به ما ایرانیان با کتاب محبوب تصرف عدوانی معرفی شده است. اندرشون در سال 1970 و در استکهلم سوئد به دنیا آمد و در رشته روزنامه نگاری مشغول به تحصیل شد و در زمینه فلسفه نیز مطالعاتی داشته است. در سال 2013 به دلیل نگارش رمان تصرف عدوانی برنده جایزه ادبی سونسکا داگبلادت سال 2013 شد و در همان سال توانست جایزه ادبی آگوست را که یکی از معتبرترین جوایز ادبیات سوئد میباشد به خود اختصاص دهد و از آن پس شهرت جهانی یافت. اندرشون پیش از چاپ کتاب تصرف عدوانی چندین کتاب با نامهای بازی نهایی، داستان اردکها و عدم مسئولیت شخصی را به چاپ رسانده است. سعید مقدم که یکی از بهترین مترجمان زبان سوئدی است و در هرگوتنبرگ سکونت دارد، ترجمه کتاب تصرف عدوانی را به عهده داشته است و در نشر مرکز این کتاب را به چاپ رسانیده است. کتاب تصرف عدوانی در ایران در سال 1395 به چاپ رسید و تا به حال چندین بار در چاپ آن تجدید نظر شده است. اگر آن سالها را به خاطر داشته باشید، نام کتاب تصرف عدوانی در همه کتاب فروشیها به چشم میخورد و احتمالاً افراد زیادی این کتاب را خوانده باشند.
روی جلد کتاب نوشته: (داستانی در رابطه با عشق) اما این نوشته قدر حقیقت دارد؟ تا کتاب را نخوانید متوجه نخواهید شد که این کتاب تنها داستانی در باب عشق نیست و شما میتوانید بسیاری از احساسات انسانی مانند شرم، خشم، امید و خود انکاری را در این کتاب ببینید. در کتاب تصرف عدوانی شخصیت قهرمان و یا شخصیت ضعیف نداریم و این یکی از دلایلی است که این کتاب را به یک شاهکار تبدیل کرده است چرا که در نسل ما و عصر معاصر کمتر کسی میتواند در تمام جنبههای زندگی قهرمان باشد تا بتواند با شخصیتهای کتاب همزاد پنداری داشته باشد. در این کتاب ما همراه با گفتگویهای درونی زنی با نام استر هستیم؛ استر نیلسون همانند یک زن امروزی در تمامی جنبههای زندگی خود موفق است و به عنوان یک زن مستقل در رابطهای قرار گرفته، استر به کنکاش مسائل فلسفی و تجزیه و تحلیل رفتار افراد مختلف علاقه زیادی دارد. در همان اوایل داستان تصرف عدوانی میخوانیم که استر به مهمانی یک هنرمند به نام هوگه دعوت میشود و در این مهمانی تشابهات بسیاری را میان خود و هوگو مییابد که این افکار موجب بیرون آمدن استر از رابطه قبلیاش میشود، در عین حال هوگو که یک مستند ساز قهار است به استر احساساتی پیدا میکند. در ادامهٔ داستان با اشتباهات استر و برداشتهای غلط او از رابطهاش با هوگو همراه میشویم و میبینیم که چه طور زندگی زیسته افراد به روی تجربیات آنها و رفتار افراد در روابطشان تاثیر میگذارد.
اولین مسئلهای که با شنیدن نام کتاب تصرف عدوانی به ذهن میرسد چیست؟ شاید شما هم به معنی این عبارت و دلیل نامگذاری یک کتاب با یک عنوان حقوقی فکر کرده باشید. تصرف عدوانی به معنای آسیب رساندن و خدشه وارد کردن به اموال یک فرد دیگر، و در حالی که آن اموال به ما تعلق ندارند میباشد. کتاب تصرف عدوانی نام خود را از یکی از بندهای قانون مدنی سوئد وام گرفته است. اما این قانون چه ربطی به محتویات کتاب دارد؟ در طول کتاب همواره میبینیم که رفتار و سخنان هوگو چه طور نور امید را در قلب استر روشن میکند و به او اجازه نمیدهد که رابطهای مسموم و بیمار گونه را ترک کند؛ و با شخصیت مسموم خود چگونه هر بحران را به یک فاجعه تبدیل میسازد و در نتیجه به روح و قلب استر آسیب می زند و روان او را خدشه دار میکند.
رمان تصرف عدوانی از نظر نویسندگان و مشاهیر بسیاری نقد شده است. به عنوان مثال در روزنامه گاردین میخوانید: عشقی فریبنده، اشتیاقی شرم آور، خودفریبی... این داستان سرگرم کننده به طرز دردناکی آشناست.
و یا: متأسفانه، بیشتر زنان این داستان را زندگی کردهاند. گرچه تعداد اندکی به این خوبی آن را بازگو نمودهاند. مهیج و کاملاً هوشیارانه. عبارتی است که لیونل شریر در وصف این کتاب نوشته است.
در کتاب تصرف عدوانی ما همواره با استر همراه میشویم تا ببینیم که چگونه رفتار افرادی که در زندگی ما حضور دارند میتواند بر رفتار ما تاثیر بگذارد؛ هر چقدر که ما خود را فردی مستقل از دیگران بدانیم بالاخره در جایی گرفتار این خطای شناختی خواهیم شد و با آن که می دانیم حضور داشتن در یک شرایط درست نیست همراه در آن جا باقی بمانیم و راهی برای خروج خود نجوییم. در این کتاب با این تفکر که کلمات فقط کلمه نیستند و در روح و روان همه افراد تأثیر میگذارند مواجه خواهیم شد و میبینیم که در گفت و گوهایی که صورت نمیگیرند چه بر سر طرف مقابل میآید. در این کتاب شما هرگز نمیتوانید هیچ کدام از شخصیتها را محاکمه کنید و بابت رفتارهایی که انجام میدهند از آنها خرده بگیرید چرا که شرایط آنها از ضعف شخصیتی نیست و تنها به دلیل علاقه و احساسات مسموم در آن شرایط قرار گرفتهاند. کتاب تصرف عدوانی را تهیه کنید تا چند روزی را همراه با استر و هوگو از غوغای این جهان فارغ شوید.
کتاب «جای خالی سلوچ» نیز یکی از هزاران کتاب در میان آثار فاخر ادبیات ایران است که باید آن را در لیست کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند قرار دهید. این کتاب از برترین آثار فارسی است؛ به هزاران دلیل که در این مقاله خواهید خواند. ما در اینجا از اهمیت کتاب «جای خالی سلوچ» برای شما میگوییم و کارنامهی محمود دولتآبادی و کتاب «جای خالی سلوچ» را معرفی میکنیم. پس از خواندن این مقاله شما همهی آنچه را که لازم است در رابطه با کتاب «جای خالی سلوچ» خواهید دانست و بیشک اقدام به خرید این کتاب و خواندن آن خواهید کرد. کتابهایی که در ادبیات ما وجود دارند هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به خود هستند و با هر کتاب میتوان دریچه را رو به سوی زندگیهای دیگر گشود و در داستانها همراه با شخصیتهای کلیدی این کتابها زندگی کرد. در بررسی کتاب «جای خالی سلوچ» نوشتهی محمود دولتآبادی همراه ما باشید.
محمود دولتآبادی نویسندهی پرآوازه و مشهور فارسیزبان در سال 1319 و در مرداد ماه چشم به جهان گشود. این نویسندهی مشهور در دولتآباد سبزوار چشم به جهان گشوده است. دولتآبادی فقط رمان ننوشته؛ تا به حال چندین نمایشنامه و فیلمنامه نیز به رشتهی تحریر درآورده است. در سال 1338 دولتآبادی به تهران مهاجرت کرد و در کلاسهای بازیگری و تئاتر ثبتنام کرد و در تئاتر نیز ایفای نقش داشته است. در میان آثار برگزیدهی ادبیات ایران شما چندین اثر را از محمود دولتآبادی خواهید دید. معروفترین اثر وی که به عنوان طولانیترین رمان ایرانی نیز از آن یاد میشود کتاب «کلیدر» است. کتاب «کلیدر» در ده جلد و سه هزار صفحه نوشته شده است. محمود دولتآبادی را به عنوان یکی از پیشگامان نگارش رمانهای طولانی میدانند و به عقیدهی علیمحمد افغانی نویسندهی کرمانشاهی، دولتآبادی احیاکنندهی ادبیات بومی است. محمود دولتآبادی علاوه بر اینکه نویسنده است اصلاحطلب نیز هست و همواره فعالیتهای سیاسی داشته است؛ دولتآبادی پیش از انقلاب 57 چندین بار به زندانهای ساواک افتاده بود. کتابهای محمود دولتآبادی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، هندی، ایتالیایی، عربی و کردی نیز ترجمه شدهاند و این نویسندهی بزرگ در کشورهای خارجی نیز طرفداران خود را دارد. دولتآبادی جوایز بسیاری را از جمله نشان شوالیهی هنر و ادب فرانسه، لوح زرین بیست سال داستاننویسی و مَن بوکر را برنده شده است. کتاب «جای خالی سلوچ» یکی از کتابهایی است که محمود دولتآبادی در این سالها نوشته است؛ برای آشنایی با این رمان در ادامه نیز همراه ما باشید.
یک روز صبح مرگان از خواب برمیخیزد و سلوچ را رفته مییابد. مرگان، سلوچ، هاجر، ابروا و عباس در زمینج با عنوان یک خانواده زندگی میکنند. عباس بزرگترین پسر خانواده است و به قماربازی علاقه دارد، ابروا عشق پدر و پسری کاری است، هاجر نیز دختر کوچک خانواده و همدم مرگان است. اما مرگان شخصیت اصلی داستان است و همانطور که دولتآبادی در نوشتهی پشت جلد گفته است قصد دارد بیان کند که زنان نیز همانند مردان در مشکلات و سختیهای زندگی میجنگند و تمامی مصائب زندگی را تاب میآورند و پابهپای دیگران وقتی که لازم بشود با فردایی مبهم رودررو میشوند، تنها با این تفاوت که این رفتارها زیبایی بیشتری را در خود به همراه دارند. در کتاب «جای خالی سلوچ» ما با خانوادهی چهارنفری مرگان در غیاب سلوچ و با مصائب و دشواریهایی که این خانواده باید پشت سر بگذارند همراه میشویم؛ از یکشبه پیر شدن عباس و فروش سهم خدا زمین گرفته تا ازدواج هاجر و پیشنهادهای بیشرمانهای که به مرگان میشود. در کتاب «جای خالی سلوچ» میتوانید چهرهی زشت فقر را ببینید و در غیاب پدر خانواده تلاشهای مرگان را برای سالم و سرپا نگه داشتن خانوادهاش تا زمان بازگشت سلوچ خواهید دید و درد و رنج آنها را با تمام وجود لمس خواهید کرد.
نقد کتاب «جای خالی سلوچ»
همانطور که گفتیم کتاب «جای خالی سلوچ» از برگزیدهترین آثار محمود دولتآبادی است چراکه در این کتاب دولتآبادی بیشتر به مرگان و رنج و دردی که تحمل میکند پرداخته است و خواهیم دید که چگونه مرگان همچون شیرزنی گلیم زندگی خودش و بچههایش را از آب بیرون میکشد. رمان «جای خالی سلوچ» با ظرافت و صرف وقت بسیاری نوشته شده است و به گفتهی خود دولتآبادی طرح اصلی این رمان در 4 سال حبس او در زندانهای ساواک پرورده شده و تنها در 70 روز و پس از خروج از زندان نوشته شده است. در تمامی صحنههای کتاب شما شاهد آن هستید که دولتآبادی بهدقت و با ظرافت هرچه تمامتر شخصیتها و وقایع را توصیف کرده است به گونهای که انگار در تمامی آنها حضور دارید و میتوانید با تمامی شخصیتها بالاخص مرگان همزادپنداری داشته باشید. در این رمان بهشدت شاهد افکار و تفکرات مردسالارانه خواهید بود و میبینید که پس از ناپدید شدن سلوچ همهی مردان داستان میخواهند برای مرگان و دخترش سرپناهی ایجاد کنند اما مرگان با استفاده از فکر خود و باوری که به قدرتهایش دارد چنین اجازهای را به کسی حتی دو پسر خود نمیدهد.
همچنین در کتاب «جای خالی سلوچ» همواره میبینیم که فقر از دری وارد میشود، ایمان از در دیگر خارج میشود. چرا که تمامی شخصیتهای این رمان ادعای باخدا بودن دارند اما زمانی که بحث پول پیش میآید تنها به فکر منافع خود هستند.
ناشران زیادی اقدام به چاپ کتاب «جای خالی سلوچ» کردهاند و نمونههای مختلف این کتاب در بازارها دیده میشود اما معتبرترین آنها مربوط به نشر چشمه است. برخی از فروشگاههای آنلاین کتاب، رمان «جای خالی سلوچ» را با امضای خود محمود دولتآبادی به فروش میرسانند و میتوانید این کتاب را با قیمتی مناسب از تمامی فروشگاهها خریداری کنید. همچنین میتوانید کتابهای محمود دولتآبادی را در خارج از کشور نیز از سایت آمازون و یا کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید، چراکه همانطور که دیدید کتابهای محمود دولتآبادی به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند و در سراسر جهان شناختهشده هستند.
بر خلاف متون علمی که به راحتی قادر به برگردانده شدن به زبانهای متنوع هستند، شعر پدیدهایست درگیر ادبیات که برای هر زبان و هر ملت مفهوم منحصر به فرد خود را دارد. به همین خاطر است که خواندن شعری که زبان اصلی آن اسپانیایی است به فارسی دشوار است. اما اشعار پابلو نرودا را به فارسی هم میتوان خواند و از تصویر سازی و لطافت حاضر در هر سطر لذت برد. این امر برخاسته هم از ترجمهی خوب و روان مترجمین، و هم تصویرسازی قدرتمند شعر پابلو نرودا در کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه میباشد.
پابلو نرودا در حالی نوشتن کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه را در سال 1952 به پایان رساند که در تبعید در جزیره کاپری به سر میبرد. طبیعت این جزیره به قدری زیبا بود که الهام بخش نرودا در سرودن اشعارش گشت. (این جزیره مکان فیلمبرداری فیلم “ایل پوستینو: پستچی” بوده است.) نرودا که تحت تاثیر لطافت این مکان دل انگیز قرار گرفته بود، اشعار پر احساس خود را سرود و به ماتیلدا اروشا، معشوقه اش تقدیم کرد. هرچند وی توانست با فاصله چند ماه این کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه را به صورت ناشناس در تعداد بسیار محدود منتشر کند، اما نسخه اصلی در سال 1963 برای اولین بار به صورت رسمی منتشر شد. نرودا سالها بعد با ماتیلدا اروشا ازدواج کرد.
نرودا اساسا شاعری فعال محسوب میشد، اگر تمام اشعار او را یک جا جمع کنیم حجم بسیار زیادی را در بر خواهند گرفت. اشعار عاشقانهی نرودا که در کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه آورده شده است، عناصر رابطهای عاشقانه بین دو نفر را با عشقش به میهن و طبیعت دلربا پیوند میدهد و گیرایی شعر او بسیار تخیل برانگیز است. یکی از ویژگیهای دیگر شعر او را میتوان توجه زیاد او به جزییات دانست. نرودا به همه چیز به چشم امر الهام بخش مینگریست و کوچکترین عناصر محیط در شعر او اثر خود را میگذاردند.
شعر نرودا را با چند عنصر میتوان به خوبی شناسایی کرد، لطیف بودن و پرداختن به عشق اصلی ترین ویژگی شعر اوست. اما وی که یک مبارز سیاسی هم هست، از انتقال اندیشهی خود در شعر هراسی ندارد. وطن دوستی و وطن پرستی او را در برخی از اشعارش میتوان دید. توجه به جزئیات و خلق لحظههای خارق العاده نیز از ویژگیهای شعر او محسوب میشوند، در جایی که میگوید “برای من موی توست که بافههای گندم را از هم جدا میکند”، صحنهی شور انگیزی از تلاقی موی معشوق و گندمزار تداعی کرده است.
هرچند گفته شده که نرودا در حال ترتیب سفری به مکزیک بود که دولتی در تبعید بر علیه پینوشه را رهبری کند و کودتای او را براندازد و این میتواند اصلی ترین علت مرگ مشکوک او باشد، تاکنون وجود سم مشخصی تایید نشده است. پس از مرگ پابلو نرودا طرفداران وی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی مراسم یادبودی برگزار کردند و آن مجلس را تبدیل به محفلی برای اعتراض به حکومت کردند. نیروهای امنیتی خانهی نرودا را تخریب کردند و آثار و کتابهای او را از بین بردند.
پابلو نرودا یکی از شاعرانی است که تا آخرین لحظهی حیاتش از عشق و احساس سرود و آتش تند سیاست هم نتوانست طبع لطیف او را تحت تاثیر قرار دهد و اشتیاق وی را برای سرودن خاموش سازد. به همین دلیل است که همیشه با جوهر سبز مینوشت و به همین دلیل است که گابریل گارسیا مارکز، نویسندهی سرشناس اهل کلمبیا وی را یکی از بزرگترین شاعران قرن لقب داده است.
او در کتاب «بانوی اقیانوس و صد غزل عاشقانه» اشعاری عاشقانه سروده است، در حالی که رنگ و بوی شعرش در کتاب «سفر پرسش» سورئالیستی میشود و تفکرات و اندیشههای سیاسی او در کتاب «انگیزه نیکسون کشی و جشن انقلاب شیلی» منعکس شده است. در کتاب «اعتراف به زندگی» خود زندگی نامه ای نوشته است و «در بوسههای تو به خواب خواهم رفت» باز محتوایی عاشقانه را در شعرهایش به تصویر کشیده است. کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه هم مضمون عاشقانه را به اوج میرساند و معشوق در آن نقشی پر رنگ ایفا میکند.
کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه در سال 1387 و در قطع رقعی توسط انتشارات چشمه به بازار عرضه شد. شعرهای این کتاب توسط احمد پوری و کاظم فرهادی به فارسی برگردانده شده اند. کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه یکی از پرفروش ترینهای چاپ در ایران میباشد، به طوری که تا چاپ بیست و هفتم هم در سال 97 رسیده است. کتاب هوا را از من بگیر، خنده ات را نه در 108 صفحه در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
اگر دوست دارید بدانید آدمهای گوشهگیر و منزوی چطور دنیا را نگاه میکنند، کتاب یادداشتهای زیرزمینی فیودور داستایوفسکی گزینهی خوبی است. دیدن دنیا از چشم یک آدم تنها تجربهی جالبی است. مخصوصاً اگر آدمی که کتاب یادداشتهای زیرزمینی را از زبان او میخوانیم، حواسجمع هم باشد. حواسش به احوالات و احساسات خودش و تمام ریزهکاریها و نقصهای دنیا و کارهای دست و اشتباه مردم باشد. شاید این روزها بعضی از ما به این آدمها بگوییم بدبین، ولی فیودور داستایوفسکی با این نظر موافق نیست. داستایفسکی میگوید آدمی که کتاب یادداشتهای زیرزمینی از زبان اوست، خودش تجسم شرایطی است جامعهی ما را به این شکل در آورده است:
هم یادداشتها و هم نویسندهاش خیالی است؛ اما آدمهایی مثل نویسندهی این یادداشتها، نهتنها در جامعهی ما امکان حضور دارند، بلکه باید باشند تا تجسم شرایطی شوند که همین جامعه محصول آن است.
کتاب یادداشتهای زیرزمینی فیودور داستایوفسکی با این جملات آغاز میشود:
من آدم خبیثی هستم، آقایان!... اصلاً راحتتان کنم؛ مریضم. هیچ جذابیتی هم ندارم. غلط نکنم کبدم هم مشکل دارد. بااینهمه سر سوزنی از دردهام سر در نمیآورم و حقیقتش نمیدانم دقیقاً چه مرگم هست.
و با همین جملات تکلیف ما روشن میشود که با چه جور کتابی سر و کار داریم.
شخصیت اصلی کتاب یادداشتهای زیرزمینی آدم تودار و گوشهگیر و اهل فکری است و زندگی پیچیده و پر از تناقضی دارد. البته افکارش و حرفایش به اندازهی زندگیاش پیچیده نیست. از کلمهی زیرزمین در اسم کتاب پیداست که این آدم از جامعه بریده است و از این گسست رنج میکشد. از خیلی چیزهای دیگر هم رنج میکشد: مهمتر از همه، از زندگی و از خودش. او به هیچ چیز باور ندارد. هیچ هدفی در زندگی ندارد. خودش هم میداند این وضع بدی است ولی قصد عوض شدن ندارد. حمیدرضا آتش برآب مترجم کتاب یادداشتهای زیرزمینی در پایان مقدمهی کتاب بهدرستی میگوید:
کتاب یادداشتهای زیرزمینی یکی از آن کتابهایی است که میتوان با خود برداشت به جزیرهای مهجور برد و تا آخر عمر آنجا سر کرد. خواندن این رمان برای کسانی که از منظر روانی ضعیف هستند، جایز نیست. برعکس، باید روی جلدش اضافه شود: این رمان را خودستایان بخوانند تا منفجر شوند!
بخش نخست کتاب «زیرزمین» نام دارد و راوی در این بخش، خودش، دنیایش و افکار درونیاش را به ما معرفی میکنم. از تمام چیزهایی که به آنها اعتقاد ندارد میگوید. از چیزهایی که فکر و ذکر مردم شده ولی او اصلاً به آنها باور ندارد. این بخش از کتاب یادداشتهای زیرزمینی انگار مقدمهای است برای بخش دوم که قرار است راوی برای ما تعریف کند چطور شد که به این روز افتاد و چرا چنین نگاه تلخی به دنیا و آدمهای اطراف و خودش دارد. در پایان همین بخش است که نگاه تلخش به دنیا را به زیبایی هر چه تمامتر خلاصه میکند:
سرانجام باید بگویم دلتنگ و ملولام و هیچ کاری نمیکنم. نوشتن؛ راستی که انگار برای خودش کاری است. میگویند با کار کردن، خُلق آدمیزاد نرم و دلش پاک میشود. اما حتی این هم شانس میخواهد.
بخش دوم کتاب با عنوان «بهمناسبت برف نمناک» با یک شعر شروع میشود. این بخش را راوی با تعریف کردن دنیای جوانیاش شروع میکند. زمانی که 24ساله بوده و در ادارهای کار میکرده است. سپس روحیات درونی خودش و رفتار آدمهای اطرافش را نقد میکند. از درگیریهای درونیاش میگوید. ولی از درگیریهای بیرونیاش عملاً چیزی نمیبینیم. چون اصلاً بیرون با چیزی درگیر نمیشود. چیزی درگیرش نمیکند. راوی از آن آدمهایی است که هر اتفاق کوچکی در بیرون برایش میافتد، در درونش هزار و یک جور کلنجار و وسوسهی و فکرهای پیچیده میبافد تا دلیلی سر هم کند؛ ولی بیفایده.
در پایان این بخش، آدمهای اطرافش و شاید خود ما را که کتاب یادداشتهای زیرزمینی را از زبان او خواندهایم به سختی نقد میکند که
«شما حق ندارید من را قضاوت کنید!»: ببینید، من در زندگی شخصی، کارهایی کردهام که شما جرأت انجام نیمی از آنها را هم ندارید. دور و برتان را خوب نگاه کنید! ما حتی نمیدانیم خودِ این زندگی چه هست و چه نام دارد؟ اگر کتابهامان را از ما بگیرند و تنها رهامان کنند، بهآنی گم و پریشان میشویم و دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم و چه نباید.
و داستایفسکی در پایان میگوید:
یادداشتهای این آقای تناقضگو در اینجا به پایان نمیرسد؛ چون طاقت نیاورد و همینطور به نوشتن ادامه داد. اما به نظر میرسد که میتوان همین جا دست نگه داشت
مترجم به کتاب یادداشتهای زیرزمینی چهارده تفسیر هم اضافه کرده که به درک دقیق و عمیق افکار راوی و دیدگاههای داستایوفسکی کمک بسیاری میکند. با خواندن این مقالات میتوان با دنیای کتاب یادداشتهای زیرزمینی از منظر روانشناسی، فلسفه، نقد ادبی، هنر و اخلاق آشنا شد.
در رمان «گناه از کیست؟» نوشتهی الکساندر هرتسن، یکی از شخصیتها میگوید:
من روس هستم. زندگی به من آموخته است بیندیشم، اما اندیشیدن به من راه زیستن را نیاموخته است.
این جمله بهترین تعریف از قهرمانان رمانهای داستایوفسکی و بهویژه راوی کتاب یادداشتهای زیرزمینی است. فیودور داستایوفسکی در سال 1821 به دنیا آمد و در سال 1881 از دنیا رفت. زندگی پرماجرایی داشت. در 28سالگی به جرم فعالیتهای سیاسی دستگیر و به سیبری تبعید شد. در ابتدا قرار بود اعدام شود ولی به او تخفیف خورد. نگهبانان به او نگفتند تخفیف خورده و برای ترساندن او، مراسم اعدام را برگزار کردند و درست لحظهی آخر واقعیت را به او گفتند. این اتفاق تأثیر شدیدی بر تمام عمر او گذاشت.
با شروع به نویسندگی به سرعت مشهور شد. ولی ابتلا به صرع، مرگ همسر اول و بردارش، و عادت به عیاشی و قمار، زندگی او را دچار پستی و بلندیهای زیادی کرد. از قضا داستایوفسکی بهترین آثارش از جمله برادران کارامازوف را در اوج این اتفاقات نوشت.
داستایوفسکی بیشک در کنار تولستوی مشهورترین نویسندهی ادبیات روسیه است. 150 سال از زمانی که داستایفسکی بهترین رمانها و داستانهایش را نوشت میگذرد. ولی روانشناسی شخصیتهای آثار او آنقدر دقیق و زنده و انسانی است که وقتی کتابهای او را میخوانیم نمونهی زندهی آنها را در خودمان و اطرافیان میبینیم.
فیودور داستایوفسکی رمانها و داستان کوتاههای زیادی نوشته است که بهترین آنها با دقیقترین ترجمه به فارسی را در زیر نام میبریم: