معرفی کتاب سمفونی مردگان که با بیوگرافی کوتاهی از نویسنده آغاز میشود و اشارهی کوتاهی به شخصیتها و اتفاقات داستان دارد و بعد از تشریح فضای داستان و بررسی علل نامگذاری آن به «سمفونی مردگان» به بیان سبک نوشتاری و دیدگاه نویسنده میپردازد.
عباس معروفی متولد سال 1336 در تهران است. او فارغالتحصیل رشتهی هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در مدارس تهران بوده.
اولین کتاب عباس معروفی با نام «روبهروی آفتاب» مجموعهداستانی بود که در سال 1359 در تهران چاپ شد. اما با انتشار رمان «سمفونی مردگان» بود که نام عباس معروفی به عنوان یک نویسندهی بزرگ بر سر زبانها افتاد.
در توصیف کتاب سمفونی مردگان زیاد نوشتهاند و خواهند نوشت، اما با این حال یک پرسش در دل متن تا ابد جاودانه میماند. پرسشی که پاسخ به آن، رجوع به خلوت آدمی را میطلبد.
کدامیک از ما آیدینی در زندگی نداشتهایم، روح هنرمند او را دیوانه نکردهایم، او را به کشتن ندادهایم و در تکاپوی یافتن او خود را در ذهن وی نجستهایم؟
سمفونی مردگان داستان زندگی خانوادهی اورخانی است. پدر، جابر اورخانی یک تاجر موفق است که در کاروانسرا حجرهی آجیلفروشی دارد و با همسر و چهار فرزند خود در اردبیل زندگی میکند.
فصلهای سمفونی مردگان با موومان بیان شده است.
یوسف پسر بزرگ خانواده است که از نظر پدر بچهی خنگی است، پس از او دوقلوها آیدا و آیدین هستند و در آخر اورهان پسر کوچک خانواده که دردانهی خانواده است.
داستان در بین سالهای 1313 تا 1355 نقل میشود.
در سال 1320 و در زمان جنگ جهانی دوم یوسف که هر روز از ایوان محو تماشای چتربازهاست خود تصمیم میگیرد پرواز کند و با چتر بزرگ و سیاه پدر از بام میپرد و به چیزی شبیه انسان حیواننما بدل میشود، یک تکه گوشت مرده که مدام میبلعد.
پس از یوسف، آیدین است که دوست دارد ادامه تحصیل بدهد ولی پدر مخالف است و به اصرار مادر عصرها به حجره میرود اما اورهان که میخواست تنها وارث باشد به آیدین حرص میورزید، حسادت میکرد و دوست داشت آیدین سرش به همان کتابش گرم باشد.
«سمفونی مردگان» در ادامه به قیام پیشهوران و هشدارهای ایاز پاسبان به پدر میپردازد که مبادا پسرها از مدرسه اعلامیهی خطرناک بیاورند و از آن پس پدر به بازرسی دفتر و کتابهای آیدین میپردازد و از او میخواهد تحصیل را رها کند و کاسب شود، اما آیدین روی ادامهی تحصیل پافشاری میکند و همین سرپیچی عصبانیت پدر را در پی دارد.
اما آیدا، دختری که به دلیل زیبایی مسحورکنندهاش سختگیریهای متعصبانه را همواره روی سر خود دیده است و آنقدر به سکوت خو گرفته بود که تقریباً فراموش شده بود و وقتی در هفدهسالگی به عقد انوشیروان آبادانی درآمد، پدر در روز عروسی حاضر نمیشود و به تبریز میرود و حتی برای خداحافظی نمیآید و این ازدواج را ناموسدزدی مینامد.
بعد از رفتن آیدا به آبادان پدر بیحوصله میشود و بعد از چاپ شدن اشعار آیدین در روزنامه برآشفته میشود و به کمک ایاز پاسبان، استاد دلخون معلم آیدین را دستگیر و راهی تهران میکنند، اما آیدین همچنان مسلکمنش به زندگی خود ادامه میدهد.
سمفونی مردگان در ادامه به پیشنهاد حبس کردن آیدین در زیرزمین توسط ایاز و مخالفت پدر میپردازد و از فکر دیگری که جابر (پدر) در سر دارد سخن به میان میآورد. سوزاندن زیرزمین که تمام کتب، اشعار و دستنوشتههای آیدین در آنجا بود آن هم به دلیل رخ دادن کسوف و خرافهپرستی و منبع کفر دانستن زیرزمین توسط جابر. اینها سبب شد تا آیدین از خانه بیرون برود و مدتها به خانه بازنگردد.
آیدین در این مدت در کارخانهی چوببری میرزایان ارمنی کار میکرد و بعد از اینکه از قصد ایاز پاسبان برای به سربازی بردنش باخبر شد در زیرزمین کلیسای کنار خانهی میرزایان مخفی شد.
سورملینا برادرزادهی میرزایان هر روز برای آیدین روزنامه و کتاب میبرد و آیدین عاشق سورملینا میشود.
آیدین در همان دوران خبر خودسوزیِ آیدا را در روزنامه میخواند و پس از دو سال به خانه برمیگردد، یک سال پس از فوت آیدا، پدر نیز میمیرد اما وصیت میکند که باید همه چیز میان آیدین و اورهان تقسیم شود.
اینجاست که «سمفونی مردگان» درگیریِ دو برادر را به تصویر میکشد.
اورهان به آیدین مغز چلچله میخوراند و او را دیوانه میکند.
مادر پس از دیوانه شدن آیدین میمیرد و اورهان از پس نگهداری یوسف برنمیآید و با زدن سنگ به سر یوسف، او را میکشد و بعد از اینکه به علت عقیم بودن، دختر آیدین را تهدیدی برای ارث و میراث خود میبیند درصدد یافتن آیدین برمیآید تا مشکلات را حل کند.
آیدینی که بعد از مرگ سورملینا اوضاعش وخیمتر شده است. اورهان در مسیر یافتن او در بیابان پیرمردی را میبیند که در شمایلِ عزرائیل است.
روح اورهان از بدنش جدا میشود و خود را در قالب گرگهایی درنده میبیند و بر اثر برف و سرمای شدید به حالت مسخشده باقی میماند.
شرایط اقلیمی سرد و شهری که در زیر برف سفید مدفون است با فضای سیاه و تاریک و آتشسوزیهای موجود در داستان تضاد دیدنیای را به تصویر میکشد.
شخصیتپردازیهای عباس معروفی در سمفونی مردگان واضح، صریح و ساده است و با استفاده از سایهروشنهای خشن و تند و رنگی گویی یک پرتره را به تصویر کشیده است.
راویان داستان مختلف هستند و گاه از زبان شخصیتهای کتاب هستند و گاه به سومشخص بدل میشود.
اوج تکنیک یکّه زدن به خواننده زمانی در کتاب نمایان میشود که روایت از زبان سورملینا بیان میشود اما مشخص میشود که سورمه مرده است و همهی این اتفاقات در ذهن آیدین رخ داده است که حکایت از عشق شدید این دو به هم دارد.
چون درست به مانند یک سمفونی با مقدمهای آغاز میشود داستان با سرعت نسبتاً خوبی پیش میرود اما بهیکباره بعد از تشریح کلیات آهسته میشود و به جزئیات میپردازد و حتی متوقف میشود و دوباره اوج میگیرد.
الهام یکتا در کتاب «از ازل تا ابد» میگوید معروفی آگاهانه فصلهای «سمفونی مردگان» را موومان نامید چراکه دقیقاً ترتیب موومانهای یک سمفونی در آن اجرا شده است.
خود معروفی میگوید: «از همان ابتدا نام کتاب را "سمفونی مردگان" نامیدم چون همان موقع که این را مینوشتم به فرم سمفونی درمیآمد و شخصیتهای داستان در ذهنم سازبندی شده بود. مثلاً میدانستم که کدام شخصیت ویولن است، کدام ساز بادی مینوازد و کدام طبل است.»
در جای دیگر معروفی میگوید: «رمان بهصورت سمفونی نوشته شد چراکه هر سمفونی چهار موومان دارد و یک اورتور یا مقدمه. آیههای قرآن در ابتدای سمفونی مردگان برای زینت یا دل نیست بلکه اورتور میباشد.»
احمد طالبینژاد میگوید: «ساختمان رمان از منطق کلاسیکی بهره میبرد، منطق از کل به جزء رسیدن. در همان موومان اول قصهی اصلی رخ میدهد و در موومانهای بعد جزئیات شرح داده میشود، درست همانند یک سمفونی.»
و مردگانش همانطور که گفته شد به دلیل فضای سرد، سیاه و سنگین آن و البته نکتهی دیگری که گفتنش شاید از مرموز بودن داستان بکاهد.
«سمفونی مردگان» حکایت جامعهای غفلتزده است که روح روشن آیدین و فکر همیشهفعال او تنها بخش بیدار جامعه است که در زیر برف و سرما مرده است.
روحی که زیر بار غفلت و خاموشی شهر کمرش میشکند و تاب اینهمه سیاهی را نمیآورد و کارش به جنون میکشد.
آیدینی که با حجمهی مخالفت عظیمی از جانب ایازها، جابرها و اورهانها روبهرو و سرکوب میشود، با سورملینا و آیدای مرده مواجه میشود چگونه میتواند امید به زندگی داشته باشد؟
شاید همین دلیلی باشد تا بوی نفسهای خستهی آیدین و معناباختگی حاصل از تفکراتی که رنگوبوی نوشتههای ژان پل سارتر و کامو را دارد کلمات معروفی را در «سمفونی مردگان» فرا بگیرد.
ادبیات رنگباخته که انسان را موجودی منزوی و دور از اجتماع میداند که به دنیای بیگانهای رانده شده و معتقد است جهان هیچ ارزشی ندارد و زندگی انسان را به یک هستی تشویشیافته و پوچ تشبیه میکند که هیچ هدفی ندارد و از هیچ آغاز و به هیچ ختم میشود و در همانجا که باید پایان میپذیرد.
و این تعریف بیشباهت به زندگی پوچ و متریالیستی اورهان نیست.
«سمفونی مردگان» در اصل با دید اگزیستنسیالیسم معروفی نوشته شده است که هرکس سرنوشت خویش را رقم میزند و همین موضوع را میتوان به نامهای آیدین و اورهان بسط داد. اسامیای که هر دو مفهوم روشنایی را در بر دارد اما شخصیتهایی در تضاد هم میباشند. معروفی به نوعی عقیدهی خود را مبنی بر انسان پاک زاییده میشود و خود مسیر خود به سمت روشنایی یا تاریکی برمیگزیند را در «سمفونی مردگان» پیاده کرده و نشان داده که چطور اورهان روشنایی خود را خفه میکند و آیدین نور وجودش را شکوفا میکند.
به طور کلی میتوان تِم داستان را برادرکُشی و سرکوب روشنفکری تصور کرد که با توجه به دیدگاه اگزیستانسیالیسم عباس معروفی روشنفکر و یا کوتهبین بودن انسان در گروی شرایطی است که فرد برای روحش در نظر میگیرد. به طور خلاصه میتوان گفت که پیام «سمفونی مردگان» این است که ما نباید همانگونه که هستیم بمیریم، بلکه در مسیر آینده و برطرف کردن نقایص و ضعفها باید گذشته را سرمشق قرار دهیم.
(برنده جایزه بنیاد سورکامپ- 2001)
چکیده آدمها فقط یک نیمه از عمرشان را زندگی میکنند، من مال نیمه اول بودم و او نیمه دوم. آنکه نیمه اول عمرش را زندگی کرده است، برادری است که تلاش میکند تا پا جای پای پدر بگذارد؛ پدری مستبد و تمامیتخواه. و آنکه نیمه دوم را زیسته است، برادری است شاعر و روشنفکر، جوانی که نماد نسل روشنفکران معاصر ایران است. برادر روشنفکر در برابر ابتذال خانه و جامعه عصیان میکند، دل به عشق میسپارد و تلاش میکند اگر نه در جامعه لااقل در گوشه انزوایش دنیایی عاری از پستی و بدخواهی بسازد. برادر دیگر پیش میرود و به پدری دیگر بدل میشود. تضاد میان برادران ادامه مییابد و سرانجام یکی قربانی دیگری است. اما سرنوشت این هابیل و قابیل معاصر متأثر از هزاران رویداد تاریخی معاصر است؛ رویدادهایی که نه هابیل را چون گذشته باقی گذاردهاند و نه قابیل را. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
دارن هاردی یکی از افراد موفق در زمینه سخنرانیهای انگیزشی و مشاوره کسب و کار است. وی با انتشار کتاب اثر مرکب، محبوبیت بسیار زیادی کسب کرد و به درآمد قابل توجهی رسید. این کتاب آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که حتی آموزگاران موفقیت نیز آن را تدریس میکنند و هم اکنون میلیونها نفر به عنوان مخاطب پر و پا قرص این کتاب، از محتوای شگفت انگیز آن استفاده میکنند. با ما در این مقاله همراه باشید تا توضیحاتی راجع به کتاب اثر مرکب ارائه کنیم.
دارن هاردی (Darren Hardy) نویسنده، سخنران و مشاور و ناشر سابق مجله موفقیت است. شروع تجربه وی در حیطه موفقیت و نویسندگی از 18 سالگی بود و در سال 2007 ناشر مجله موفقیت شد. وی در سال 2010 کتاب اثر مرکب را نوشت که سرشار از نکات مهم برای رسیدن به موفقیت و تغییرات مثبت در زندگی روزمره است. این کتاب آنقدر دوست داشتنی و در عین حال پرمحتوا است، که تحت تاثیر آن بسیاری از افراد به موفقیت رسیدند.
این کتاب موفقیت، از سوی افراد موفق و مشاوران بسیاری توصیه میشود؛ به گونهای که اکثر آنها افراد را به مطالعه چند باره این کتاب توصیه میکنند. دارن هاردی علاوه بر کتاب اثر مرکب، کتابهای معروف دیگری را نوشته است. این کتابها عبارتند از:
کتاب اثر مرکب نوشتهی دارن هاردی است که یکی از موفقترین افراد حال حاضر جهان محسوب میشود؛ این خود دلیلی بر پرمحتوا بودن و مناسب بودن این کتاب برای افرادی است که به دنبال موفقیت هستند. کتاب اثر مرکب سرشار از حقایقی است که شما را در رسیدن به موفقیت یاری میکند؛ به طوری که کتاب اثر مرکب را ماحصل تجربه دارن هاردی میدانند. کتاب اثر مرکب از اصول اساسی و موضوعات مهمی تشکیل شده که تک تک آنها میتوانند شما را به موفقیت نزدیک و نزدیکتر کنند.
کتاب اثر مرکب به خوبی حول تاثیر سبک زندگی بر موفقیت میچرخد. این کتاب با بهرهگیری از مطالبی ارزشمند به شما یاد میدهد که چگونه با ایجاد تغییرات کوچک در زندگی روزمره خود میتوانید به موفقیت دست یابید. همچنین در این کتاب استراتژیهای ارزشمند و عملی بسیاری به چشم میخورد که بارزترین آنها عبارتند از:
چگونه همیشه برنده شوید: این استراتژی به شما کمک میکند تا از رقبا پیشی بگیرید و همیشه برنده باشید؛ حتی اگر رقیبانتان از شما با تجربهتر، قویتر و با استعدادتر باشند. نه تنها در حیطه کسب و کار بلکه در هر مسئلهای مانند مسابقات ورزشی یا چالشهای درسی، این استراتژی میتواند شما را به پیروزی برساند.
چگونه عادتهای بد خود را ترک کنیم: شاید اصلیترین موضوعی که در این کتاب مطرح میشود، ترک عادتهای بد و ظاهراً کوچکی است که شما را از موفقیت دور کرده است. حتی ممکن است عادتهایی را ترک کنید که از وجود آنها در خود بیخبر باشید!
چگونه خودتان را ترغیب به انجام کارهایتان کنید: این استراتژی از جهات مختلف ارزشمند است. از طرفی به شما یاد میدهد که از انجام کار سر باز نزنید و کارهایتان را به تعویق نیندازید و از طرف دیگر به شما میآموزد تا کارهایی که انجام دادن آنها را دوست ندارید، به سرانجام برسانید.
به دست آوردن نیروی قدرتمند تکانش: این نیرو شما را غیرقابل توقف میکند و خستگی را حین کار، برایتان بی معنی میسازد. در کتاب اثر مرکب استراتژیهایی ارائه میشود که شما را به این نیرو مجهز خواهند کرد.
شاید با خود بگویید که افراد موفق از یک برتری ناعادلانه نسبت به من برخوردارند و به همین دلیل به موفقیت دست یافتهاند. درواقع این سخن شما درست است. آنها اسراری را میدانند که باعث برتری آنها نسبت به شما شده است. در کتاب اثر مرکب، علاوه بر استراتژیهای موثر، اسراری از موفقیت برایتان فاش میشود که میتوانید از آنها به عنوان کلیدی برای رسیدن به پیروزی استفاده کنید و نسبت به رقبایتان برتر باشید.
چند نکته شگفت انگیز درباره کتاب اثر مرکب
اگرچه این کتاب سرشار از محتوای ساده و در عین حال موثر برای موفقیت است، اما بگذارید تا نکاتی شگفت انگیز از آنرا بازگو کنیم. بارزترین نکاتی که در کتاب اثر مرکب جلوهگری میکنند عبارتند از:
یکی از ویژگیهای کتاب خوب آن است که مناسب تمام اقشار جامعه و سنین مختلف باشد. خوشبختانه کتاب اثر مرکب مضمون و هدفی جامع دارد که قابل استفاده برای پیر و جوان، کارمندان، صاحبان کسب و کارهای بزرگ و کوچک، مدیران، ورزشکاران، دانشجویان و دانش آموزان و کسانی است که به دنبال تغییر در زندگی خود هستند. این کتاب هرآنچه که فرد برای رسیدن به موفقیت و ترک عادتهای بد روزمره نیاز دارد را در خود جای داده است.
اگرچه اثر مرکب ماحصل تجربیات، سخنرانیها و مطالب ارزشمند افراد موفق دیگر است اما یک کتاب بدیهی نیست و بسیار تاثیر گذار است. اگر به طور خوب و مناسب از این کتاب و مطالب شگفت انگیزش بهره برده و به آن عمل کنید، به یک شخص موفق تبدیل خواهید شد. این کتاب با تاثیرگذاری شگفت انگیزی که دارد، زاویه دید جدیدی به خواننده میدهد و نگرشهای او را به سمت مثبت زندگی هدایت میکند.
همانطور که گفته شد، مضمون کلی و هدف اصلی این کتاب، ترک عادتهای بد و تغییر سبک زندگی به سمت مثبت است که کلید موفقیت شما در هر زمینهای محسوب میشود. این کتاب به خوبی قابلیت ورود به زندگی روزمره را داراست و در صورتی که در سبک زندگی و رفتارهای ما رخنه کند، بیشتر و بیشتر به موفقیت نزدیک خواهیم شد. بنابراین اگر از سبک زندگی خود راضی نیستید و به دنبال ترک عادتهای بد و ورود به جمع افراد موفق هستید، کتاب اثر مرکب را از دست ندهید.
کتاب اثر مرکب از سوی بسیاری از افراد موفق و آموزگاران و سخنرانان پیشنهاد میشود؛ جالبتر اینکه مطالعه چند باره این کتاب توصیه اصلی این افراد است. درواقع مطالب نوشته شده در کتاب اثر مرکب آنقدر جذاب و در عین حال واقعی است، که هیچ گاه تکراری نمیشود و بارها و بارها میتوان از آن استفاده کرد.
کتاب دنیای سوفی را یوستین گوردر نویسنده نروژی در قالب رمانی بسیار جذاب که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان توضیح میدهد نوشته است. سوفی یک دختر پانزدهساله است که یک روز وقتی از مدرسه برمیگردد، نامهای به دستش میرسد. وقتی نامه را باز میکند فقط یک کاغذ کوچک داخل آن هست که روی آن نوشته:
«تو کیستی؟»
این سؤال سوفی را به فکر فرو میبرد که واقعاً «من کیام؟» ولی بعد از مدتی، باز دوباره دنبال کارهای روزانه و تکالیف مدرسهاش میرود. تااینکه دوباره یک نامهی دیگر برای او میفرستند و این بار در آن نوشته:
«جهان چطور به وجود آمد؟»
کتاب دنیای سوفی با همین سؤالات ما را جذب داستان خودش میکند. این دو سؤال ذهن سوفی را مشغول میکند و نمیتواند فکر آنها را از سرش بیرون کند. همین طور که به سؤالها فکر میکند، پاکت سوم به در خانهی آنها میرسد. روی پاکت نوشته:
«درس فلسفه. با احتیاط باز شود.»
مهمترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سؤال را از کسی بپرسیم که حسابی گرسنه است، میگوید غذا. اگر از کسی بپرسیم که دارد از سرما میمیرد، میگوید گرما. و اگر از آدمی بپرسیم که تک و تنهاست، میگوید همصحبتی با آدمها.
ولی اگر این نیازها برآورده شود، چیز دیگری هم باقی میماند؟ فیلسوفان میگویند بله! آنها میگویند آدم نباید فقط در بند شکم باشد. همهی ما خورد و خوراک لازم داریم. ولی یک چیز دیگر هم هست که همه لازم داریم: اینکه بدانیم کیستیم و در این دنیا چکار میکنیم.
از اینجاست که هر روز نامهی تازهای به دست سوفی میرسد و در این نامهها یک استاد فلسفه به نام آلبرتو ناکس، به سوفی یاد میدهد چطور باید به این سؤالات مهم فکر کرد و به آنها پاسخ داد. کتاب دنیای سوفی در واقع داستان دنبالهدار نامههای آلبرتو به سوفی و آشنایی آنهاست. آلبرتو در چند نامهی اول، داستان جذاب اسطورههای قدیمی را برای سوفی تعریف میکند تا به یونان باستان میرسد. بعد از چند نامه، سوفی تصمیم میگیرد آلبرتو را از نزدیک بشناسد. برای همین به او نامه مینویسد و او را به خانهاش دعوت میکند. بعد تصمیم میگیرد به دنبال آدرس نامهها برود تا خانهی آلبرتو را پیدا کند. همزمان با اتفاقات کتاب دنیای سوفی، گاهی نامهها و بستههای دیگری به دست سوفی میرسد که برای دختری به نام هیلده فرستاده شده، ولی سوفی نمیداند چرا اشتباهاً به دست او میرسد.
هیلده کیست؟ پدر هیلده از کجا اینقدر مطمئن است که سوفی او را پیدا میکند و نامهها را به دست او میرساند؟ آخر معنی نداشت که پدر به جای آنکه نامهاش را مستقیم برای دخترش ارسال کند، آنها را برای سوفی بفرستد.
نامههای آلبرتو در کتاب دنیای سوفی، تاریخ فلسفه را با زبانی ساده و شیرین و به صورت قصه برای ما و سوفی تعریف میکند و همزمان، با مهمترین اتفاقات جهان و شخصیتهای معروف هم آشنا میشویم. مثلاً اینکه از یونان قدیم تا قرون وسطا چه اتفاقات مهمی افتاد یا از قرون وسطا تا رنسانس، علم و تکنولوژیهای جدید چه تأثیری روی زندگی آدمها و طرز فکر آنها گذاشت.
قطبنما کار دریانوردی را آسان کرد و سفرهای بزرگ اکتشافی شروع شد. سلاحهای گرم بهوجود آمد و اروپا در برابر قارهی کهن آسیا و قارهی جدید آمریکا قدرت گرفت. صنعت چاپ بهوجود آمد و نقش مهمی در گسترش اندیشهها ایفا کرد. زیرا دیگر تولید کتاب منحصر به کلیسا نبود. تلسکوپ اختراع شد و مبانی ستارهشناسی زیرورو شد.
حالا که دین و علم میتوانستند آزادانهتر با هم ارتباط برقرار کنند، راه برای روشهای جدید علمی و شور و شوق تازهی دینی باز شد. بنابراین دو جنبش مهم قرن پانزدهم و شانزدهم پایهگذاری شد: رنسانس و اصلاحات دینی.
یکی از مزایای کتاب دنیای سوفی این است که ذهنیت کاملی از تاریخ جهان و تاریخ فلسفه به ما میدهد. چون در ابتدای هر فصل، اول با وضعیت تاریخی دنیا در یک دورهی خاص آشنا میشویم. و بعد تکتک فیلسوفان آن دوره و طرز فکر آنها را به شکلی داستانوار و جذاب دنبال میکنیم. مثلاً اول میفهمیم که دنیا دویست سال پیش چه وضعی داشته، و بعد میخوانیم که فیلسوفان آن دوره چگونه میتوانند به سؤالات ما پاسخ بدهند.
دکارت سعی داشت از نقطهی صفر شروع کند. به همه چیز شک کرد و تنها چیزی که از آن مطمئن بود همین شک بود. در همان حال، چیزی به فکرش رسید: یک چیز مسلّم است و آن همین شک کردن است. وقتی شک میکند حتماً دارد میاندیشد، پس حتماً موجودی اندیشنده است. یا به قول خودش: «میاندیشم، پس هستم.»
یکی دیگر از جذابیتهای کتاب دنیای سوفی این است که چند ماجرا را لابلای هم جلو میبرد: اول از همه اینکه بالاخره سوفی کی میتواند آلبرتو را از نزدیک ببیند تا بفهمد این استاد مرموز که تاریخ فلسفه را با نامههایش به او یاد میدهد، چجور آدمی است؟ ماجرای دوم این است که چرا نامهها و بستههای هیلده اشتباهاً به دست او میرسد؟ ماجرای سوم این است که ما بعد از مدتی با هیلده و زندگی او هم آشنا میشویم و برای او هم اتفاقاتی میافتد. و ماجرای چهارم، ماجرای مهمترین اتفاقات تاریخ جهان و تاریخ فلسفه است و اینکه هر فیلسوف چطور به مهمترین سؤالات جهان فکر میکرده و پاسخ میداده است. یوستین گوردر این چهار داستان را به هیجان و جذابیت در لابلای هم پیش میبرد و همهجا میان آنها ربطهای پیدا میکند.
پارو زد و قایق را به اسکله برگرداند و محکم با طناب بست. بعد از صبحانه مدتی سر میز نشست و با مادر حرف زد. چقدر خوب است که آدم بتواند دربارهی چیزهای عادی زندگی، مثلاً اینکه نیمرو کمی شل بود، حرف بزند. تا شب سراغ پوشه نرفت. دیگر صفحات زیادی نمانده بود.
یوستین گوردر استاد فلسفه است و کتاب دنیای سوفی را برای آشنا کردن شاگردانش به فلسفه به زبان ساده نوشته است. کتاب دنیای سوفی پس از انتشار در نروژ در سال 1991، به مهمترین زبانهای دنیا ترجمه شده و در سرتاسر دنیا خوانندگان فراوانی دارد. در ایران هم کتاب دنیای سوفی بارها ترجمه شد/پ
• دنیای سوفی. ترجمه حسن کامشاد. انتشارات مروارید.
• دنیای سوفی. ترجمه مهرداد بازیاری. نشر هرمس.
• دنیای سوفی. ترجمه کورش صفوی. نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی.
• دنیای سوفی. ترجمه لیلا علی مددی زنوزی. نشر نگارستان کتاب.
• دنیای سوفی. ترجمه مهدی سمسار. نشر جامی.
• دنیای سوفی. ترجمه محمود معلم. نشر ادیب مصطفوی.
در سال 1999 در کشور نروژ فیلمی به همین نام به کارگردانی اریک گوستاوسون تولید شد.
هاینریش بل در مقالهی «کتاب خواندن آدم را یاغی بار میآورد» میگوید:
همواره روال کار بر این بوده که موفقیت کتاب و نویسنده را از روی تیراژ کتاب حساب میکردهاند. ولی دربارهی این موضوع که یک کتاب یا یک نویسنده روی خواننده چه اثری میگذارد و یا چه پیامی برای او دارد کمتر میدانیم و یا شاید هیچ ندانیم. به راستی هیچکس نمیداند که چه کسانی تحت تأثیر یک کتاب قرار میگیرند و این تا به کجا آنها را میکشاند. [...] کتاب خواندن شخص را به اندیشیدن وامیدارد. ممکن است او را آزاد و یاغی بار بیاورد و این زمانی است که شخص از چارچوب قراردادیِ مفاهیم پا فراتر نهاده باشد.
دلقک مورد نظر کتاب ما هانس شنیر نام دارد. 27ساله و زادهی خانوادهای ثروتمند است. او در آغاز رمان وارد شهر بُن در آلمان میشود. پیشتر در شهرهای مختلف آلمان برنامه اجرا کرده است. خود را هنرمند میداند. ساکن بُن است، بنابراین هروقت در شهر دیگری برنامه دارد، به هتل میرود. ماری، زن محبوبش، او را ترک کرده تا با مردی به نام زوفنر ازدواج کند. بنابراین هانس افسرده است. از سویی میخواهد ماری را برگرداند و از سوی دیگر درگیر مشکلات مالی است. به گفتهی خودش مذهب خاصی ندارد. والدینش پروتستانهای مؤمنی بودهاند و او را برای تحصیل به مدرسهی کاتولیکها فرستادهاند. ماری را اولین بار همانجا دیده و عاشقش شده است. ماری اگرچه کاتولیک بوده ولی حاضر شده با او زندگی کند. البته رسماً ازدواج نکردهاند چون هانس حاضر نبوده فرزندانش کاتولیک بار بیایند. حتی حاضر نیست سند رسمی ازدواج را امضا کند چون میگوید این چیزها برای کسانی است که اهل کلیسا رفتن نیستند. آنها بیآنکه بچهدار شوند با هم زندگی میکردهاند. ماری مدام میگوید اگرچه این نحوهی زندگی گناهآلود است، ولی من هنوز کاتولیک مؤمنی هستم. هانس یک بار در دبیرستان میبیند که او دست در دست زوفنر دارد. ولی ماری به او اطمینان میدهد که زوفنر فقط دوست اوست. هانس ماری را در تمام سفرها با خود میبرد. پس از پنج سال، در یکی از شهرهای آلمان، نزدیک به هتل محل اقامت آنها، همایشی از کاتولیکها برگزار میشود. ماری میخواهد استخوانی سبک کند و از هانس میخواهد در همایش شرکت کنند. ولی هانس خودش برنامه دارد. هانس بعد از اجرا به هتل برمیگردد و صبح که بیدار میشود، میفهمد ماری رفته و یادداشتی برای او گذاشته است. در یادداشت آمده است: «باید پا در راهی بگذارم که باید پا در آن بگذارم.» او دیگر هرگز ماری را نمیبیند.
هانس خلقیات خاص و عجیبوغریبی دارد: میتواند از آن سوی خط تلفن بوها را تشخیص دهد. به گفتهی خودش، نهفقط دچار سردرد و افسردگی و تنبلی است، بلکه معتقد است در تمام عمر باید فقط یک زن داشت. فقط باید یک زن میتواند زن کند و آن هم ماری است. عقاید و ارزشهای وارونهی او در این جمله بهخوبی مشهود است: به نظر من زندهها مردهاند و مردهها زندهاند، البته نه آنطور که پروتستانها و کاتولیکها میگویند.
وقتی به خانهاش در بُن برمیگردد، با پدر میلیونرش مواجه میشود و تمام خاطرات گذشته برایش زنده میشود. خواهری به نام هنریِتا داشته که خانواده هفده سال پیش به شرکت در جنگ وادارش کردهاند و او دیگر باز نگشته است. برادری هم به نام لئو دارد که اخیراً کاتولیک شده و در دانشگاه الهیات میخواند. هانس از مشکلات مالیاش برای پدر میگوید. پدر به او کاری با حقوقی نسبتاً ناچیز پیشنهاد میکند، ولی هانس نمیپذیرد. به پدر میگوید او و لئو هرگز بهرهای از ثروت خانواده نبردهاند. جنگ بر خانواده سایه انداخته و آنها هرگز غذا یا پول توجیبی کافی نداشتهاند، زیرا خرید هر چیزی ولخرجی حساب میشده است. هانس هیچ خاطرهی خوشی از خانواده ندارد و شاید همین او را واداشته که در 21سالگی خانه را ترک کند و دلقک شود.
با بسیاری از خویشانش در بُن تماس میگیرد، ولی کسی حاضر نیست به او کمک کند. خبر میرسد که ماری برای ماهعسل به رم رفته است و او افسردهتر میشود. دست آخر به برادرش زنگ میشود و او قول میدهد که فردا پولی به دستش خواهد رساند. ولی در میانهی صحبتها لئو میگوید با زوفنر در مورد چیزی صحبت کرده و اینکه با هم دوستاند. از وقتی لئو کاتولیک شده دیگر پدرش به او پولی نمیدهد و به همین دلیل وضع مالی درستی ندارد. هانس عصبانی میشود و میگوید لازم نیست پول را بیاورد. در پایان، هانس به ایستگاه راهآهن میرود و گیتار میزند و مردم در کلاهش پول میریزند.
هانس همهچیز را نقد میکند: سیاست، باورهای مذهبی، ازدواج، دعوای کاتولیکها و پروتستانها، تأثیر جنگ بر زندگی مردم و ... .
با کمال میل به تماشای فیلمهایی میروم که برای ششسالهها آزاد است، چون در این فیلمها از لوسبازیهای بزرگترها مانند خیانت و طلاق خبری نیست. در فیلمهایی که زناشویی را به بازی میگیرند یا یکدیگر را طلاق میدهند، همیشه خوشبختی یک نفر نقش بزرگی بازی میکند. در این فیلمها زیاد میشنویم: «عزیزم، مرا خوشبخت کن» یا «میخواهی سر راه خوشبختی من بایستی؟»، ولی من خوشبختی را لحظهای میدانم و چیزی را که بتواند بیش از یک یا دو یا و حداکثر سه ثانیه دوام بیاورد خوشبختی نمیدانم.
رمان عقاید یک دلقک یکی از قویترین داستانهای عشقی ادبیات جهان به شمار میرود. دلقک قادر است حقایق تلخ را با حرکات و کلمـات ملمـوس کنـد و به زبـان بیـاورد و امیـدها، شـادیها و دردهـایش را زیـر نقـاب این صورتک سفید پنهـان کند تا بتـواند حقایق واقعی را در ظاهر دلقکی نشان بدهد.
کتاب کیمیاگر اثری بسیار مشهور و ارزشمند از پائولو کوئیلو است که تاکنون به بیش از 50 زبان ترجمه شده است. این کتاب یکی از محبوبترین کتابهای جهان است که بیش از 65 میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است! کتاب کیمیاگر یک رمان بسیار جذاب است که اتفاقاً محبوبیت زیادی بین مردم ایران پیدا کرده است. با ما در این مقاله همراه باشید تا معرفی کامل و جامعی نسبت به کتاب کیمیاگر و نویسنده آن ارائه کنیم.
ائولو کوئیلو در 24 اوت 1947 چشم به جهان گشود. وی از نوجوانی علاقه بسیاری به نویسندگی داشت اما مادرش او را نهی میکرد. درونگرایی و سنتشکنی پائولو در سن 16 سالگیاش سبب شد تا پدر و مادرش او را به یک موسسهٔ روانی بفرستند اما وی 3 بار از آنجا فرار کرد. او به دلیل آرزوهای پدر و مادرش در رشتهٔ حقوق وارد دانشگاه شد اما یک سال بعد ترک تحصیل کرد و به عنوان ترانهسرا در برزیل شروع به کار کرد. در سال 1974 به جرم نوشتن اشعار چپگرا دستگیر شد اما همین عوامل سبب یک بیداری معنوی در پائولو کوئیلو شد.
بیداری معنوی که پائولو کوئیلو تجربه کرده بود سبب شد تا شغل پردرآمد خود (ترانهسرایی) را رها کند و به دنبال علاقهٔ اصلی خود یعنی نویسندگی برود. پائولو کوئیلو به عنوان یک نویسندهٔ حرفهای فعالیت کرد و در سال 1982 اولین کتاب خود را با عنوان جهنم منتشر کرد. پائولو کوئیلو آثار زیاد و جذابی دارد که بارزترین آنها عبارتاند از:
• خاطرات یک مغ
• کیمیاگر
• کوه پنجم
• یازده دقیقه
• هستی
• زهیر
• الف
• برنده تنهاست
کتاب کیمیاگر به عنوان یک رمان جذاب، افراد زیادی را به طرفداران پائولو کوئیلو افزوده است به طوری که بسیاری از افراد، وی را با این رمان شناخته اند!
کتاب کیمیاگر در اصل رمانی جذاب است که سیر معنوی دارد. این رمان برای کسانی که دوست دارند آرزوهای خود را دنبال کرده و به آن برسند، جذابیت بسیاری دارد؛ به طوری که این رمان برای جوانان و نوجوانان بسیار ارزشمند و موثر خواهد بود و به آنان اراده و تصمیمی فوق العاده میدهد تا به دنبال آرزوهای خود رفته و آنها را بدست آورند.
مطالعه بیشتر : معرفی کتاب شفای زندگی
بسیاری از افراد فکر میکنند که دنبال کردن آرزوهای بزرگی که در سر دارند، بیهوده است و اراده کافی برای رسیدن به آنها را ندارند. این کتاب دقیقاً تاثیر مثبتی روی اراده و تصمیم افراد میگذارد و آنها را به جستجوی آرزوها و قدم برداشتن برای کسب آنها ترغیب میکند. این کتاب آنقدر فضای معنوی زیبایی دارد که بسیاری از افراد، رمان کیمیاگر را بهتری رمانی میدانند که در طول زندگی خود خوانده اند!
کتاب کیمیاگر هشدارهایی را به ما میدهد که بسیار ارزشمند هستند؛ برای مثال به ما میگوید که انتخابها ممکن است عواقبی داشته باشند که فراتر از آگاهی ما رخ میدهند و حتی باعث تغییر زندگیمان خواهند شد. این عواقب اگرچه کوچک هستند اما باید جدی گرفته شوند. بنابراین محور اصلی کتاب کیمیاگر ارائه راهنماییها و مطالب انگیزشی است که باعث انتخاب صحیح ما خواهند شد.
کسانی که کتاب کیمیاگر را میخوانند، احساس لذتی کسب میکنند که ناشی از دانستن این موضوع است که میتوانند گنج خود بوده و آرزوهای خود را به دست خودشان محقق کنند. این احساس به آنها کمک میکند تا جهان را با زاویه دید جدیدی ببینند و نشانههایی که به آنها ندای موفقیت را میدهد، به خوبی مشاهده کنند. مطالب این کتاب به خوبی از مواردی مانند قانون جذب، قانون کائنات و قانون طبیعت پیروی میکنند و برای افرادی که به این مباحث علاقه مند هستند، شگفت انگیز خواهد بود.
شاید کتاب کیمیاگر از نگاهی سطحی، رمانی بدیهی گو و عادی باشد اما اگر در عمق آن رجوع کرده و مطالبش را با دقت بخوانید، خواهید فهمید که پائولو کوئیلو در نوشتن این کتاب، حسی معنوی و خاص را وارد کرده است که بسیار لذت بخش است. درواقع با خواندن کتاب کیمیاگر میتواند به ذهن معنوی نویسنده سفر کرد و تصویری از تمام مطالب و رخدادهای کتاب در ذهن خود ساخت. این وجه تمایز از نظر بسیاری از خوانندگان، بسیار مورد توجه است.
شاید تا کنون کتاب کیمیاگر را به علاقه مندیهای خود اضافه نکردهاید؛ بنابراین اجازه دهید تا نکاتی از محتوا و زیباییهای کتاب کیمیاگر بیان کنیم تا با اشتیاق کامل این کتاب را بخوانید و از آن لذت ببرید. بارزترین نکاتی که در کتاب کیمیاگر به چشم میخورد عبارتند از:
یکی از مشخصههای اصلی کتاب کیمیاگر این است که پائولو کوئیلو در آن روحی دمیده است که گویی به راحتی قابل درک است. تک تک جملات نوشته شده در این کتاب هم ساده و همهگیر و هم عمیق و روحانی هستند؛ به طوری که با مطالعه آنها علاوه بر فهم سریع، یک حس معنوی در شخص ایجاد میشود که باعث افزایش تاثیرگذاری آن بر ذهن و فکر خواننده خواهد شد. بنابراین فضای معنوی و اصالت گفتار این کتاب میتواند به عنوان نکتهای مهم واقع شود.
اگرچه کتاب کیمیاگر چندین سال قبل نوشته شده اما مطالبی که در آن به کار رفته مستقل از زمان هستند و هیچ گاه تکراری یا قدیمی نمیشوند. کتاب کیمیاگر سرشار از مطالب و معانی جهان خلقت است که حتی برای آیندگان نیز مورد استفاده خواهد بود. این کتاب به گونهای نوشته شده است که پیر و جوان از هر قشر و معلوماتی بتوانند آنرا مطالعه کرده و به آیندگان خود هدیه دهند. بنابراین این کتاب جزو اثراتی است که هیچگاه قدیمی نشده و میتواند به عنوان راهنمایی همیشگی در زندگی افراد، ایفای نقش کند.
کتاب کیمیاگر تاثیر گذاری بالایی دارد!
همانطور که گفته شد، اغلب افرادی که این رمان را مطالعه کردهاند، نظر مثبتی راجع به مطالبش ارائه کرده و خواندن آنرا به سایرین توصیه نمودهاند. این موضوع خود گواهی بر تاثیرگذاری بالای این کتاب است. اما فضای لذت بخشی که مطالعه کتاب کیمیاگر در ذهن ایجاد میکند، از علل اصلی تاثیرگذاری بالای آن بر شخص است. این کتاب احساس لذت بخشی را حین مطالعه به فرد القا کرده و او را از خستگی خواندن دور میکند و اشتیاق فرد را برای پذیرش مطالب کتاب افزایش میدهد.